روح الله اصغرپور

روح الله اصغرپور

امتیاز اعضا:

دفاتر شعر

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

نبود عشق

ارسال شده در تاریخ : 27 خرداد 1394 | شماره ثبت : H94482

چیزی که شبیه من و او بود نبود عشق
تا بود چنین بود در این بود نبود عشق
در پیش من آرام ورق کردن دیرین
صد بار برون آمد و موجود نبود عشق
یادآمد و در فکرِ منِ غمزده از دوست
زلفش همه تار است فقط پود نبود عشق
می ماند و نمی رفت دلآرامم از این شهر
من بودم و او بود و مهین بود نبود عشق
برگیر از آب تن من شرط حیاتم
جان دادم از آشفتگی ام سود نبود عشق
آواز خوش عشق لطیف است بدین سان
خواندیم چنین لحن و به داوود نبود عشق
ر.ا.راجی خرداد 1387

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 415 نفر 618 بار خواندند
روح الله اصغرپور (27 /03/ 1394)   | کمال حسینیان (27 /03/ 1394)   | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (27 /03/ 1394)   | محمد دهقانی هلان (27 /03/ 1394)   | حسین دلجویی (28 /03/ 1394)   | طارق خراسانی (29 /03/ 1394)   | نگار حسن زاده (29 /03/ 1394)   | مهری خسرو جودی (29 /03/ 1394)   | دادا بیلوردی (30 /03/ 1394)   | اصغر چرمی (30 /03/ 1394)   | الهه دهقان (13 /05/ 1394)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :5


نظر 14

  • کمال حسینیان   27 خرداد 1394 22:12

    برگیر از آب تن من شرط حیاتم
    جان دادم از آشفتگی ام سود نبود عشق

    درود بر راجی عزیزم
    این روزها با اینکه تازه سعادت آشنایی تان را دارم ولی قلم تان برایم گویی که سالهاست آشناست
    و چه اسم مستعار و تخلص زیبایی دارید
    راجی
    یعنی امیدوار
    امروز فضولی کردم و خواستم بدانم که چرا این اسم را انتخاب کردید ، رفتم سراغ دهخدا و عایدی ام این شد :
    راجی . (اِخ ) حاج ابوالحسن پسر حاج علی اکبر تبریزی . از شعرای اواخر قرن سیزدهم هجری که دارای اخلاق حمیده و صفات پسندیده بوده و به هر دو زبان فارسی و ترکی شعر خوب میگفته و در سال 1291 هَ . ق . باجمعی از تجار تبریز عازم زیارت بیت اﷲ الحرام بوده تا بعد از ادای وظائف مقرره ٔ مطاعه ٔ دینیه در ماه محرم 1391 هَ . ق . در خصوص خط سیر مراجعت فی مابین مسافرین ایران اختلاف نظر شده و جمعی از اسلامبول عازم دیار خود بوده و راجی با جمعی دیگر فیمابین دو راه اسلامبول و جده متردد مانده و بدیوان خواجه حافظ تفأل کرده و بغزلی میمیه که این شعر نیز از ابیات آن است :

    عشق دردانه ست و من غواص و دریا میکده
    سر فروبردم در اینجا تا کجا سر برکنم .

    (( و چه به جا افتاد این بیت با روزهای وداع مججدمان با غواصان پاکباختۀ مان))
    تصادف نموده اینک در حیرت رفقا افزوده و راجی از آن راه جده منصرف شد و سرانجام باز بحکم تقدیر ازلی که چاره و تدبیر عقلای رجال در جنب آن محکوم بزوال است ، از همان راه جده رو بدیار خود کرده و سوار کشتی شده . تصادفاً هوا منقلب شد و کولاک شدیدی رخ داد و کشتیبان راه را گم کرد و کشتی شکست و سیصد تن از حجاج که راجی نیز از آن جمله بود غرق شدند و کلمه ٔ یا غفار ماده ٔ تاریخ این قضیه میباشد. دیوان راجی در تبریز چاپ شده و دارای قطعات و غزلیات فارسی شیوا و ترکی زیبا می باشد. و از اشعار فارسی اوست :
    گفت اول یار من بگذر ز جان گفتم بچشم
    آشنایی ترک کن با این و آن گفتم بچشم
    گفت گر خواهی کنی نظاره بر رخسار من
    پامنه دیگر بباغ گلرخان گفتم بچشم
    گفت میخواهی اگر بینی هلال ابرویم
    ننگری دیگر بماه آسمان گفتم بچشم
    گفت گر خواهی شبی آیم ترا اندر کنار
    کن کناره از تمام گلرخان گفتم بچشم
    گفت گر داری طمع بوسی لب خندان من
    خون روان باید کنی از دیدگان گفتم بچشم
    گفت میخواهی اگر آیی نهان در کوی من
    بایدت بوسید پای پاسبان گفتم بچشم
    گفت با راجی گرفتاری اگر در بند عشق
    کن فغان و ناله چون دیوانگان گفتم بچشم .
    (ریحانة الادب ج 2 ص 58).


    در کتاب الذریعه سال تولد او 1247 و سال وفات 1293 و سالی که دیوان او چاپ شده 1313 آمده است . (ذریعه ج 9 جزء 2).
    ====================
    درود بر شما و پاینده باشید

    rose

    • روح الله اصغرپور   28 خرداد 1394 10:38

      با سلام و عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان خدمت استاد عزیز.
      تشکر میکنم از لطفتان که به خاطر بنده ی حقیر به زحمت افتادین.
      استاد حسینیان، مطمئن هستم که اگر این امیدواری در نبود و نباشد وزن و ردیف و قافیه زندگی را از دست خواهم داد.

  • زهرا نادری بالسین شریف آبادی   27 خرداد 1394 22:34

    درودبسیارزیبابود
    rose rose rose

  • حسین دلجویی   28 خرداد 1394 05:50

    درود گرامی یار ادب
    مهمان زیبایی رقص شیوای قلمتان بودیم
    احسنتتتتت....

    applause applause applause applause

    معطل کرده سبزچشم هایت دشت آهـو را
    به ترفندی که بالاتر نشاندی تاق ابــرو را
    .

    کشیدی روی قـرص ماه خودآهسته آهسته
    شکوه طرح تلفیق بـهار و عـطر شب بو را
    .

    کپی برداشتی از تاری شب های یلـــدایم
    که طراحی کنی اشک شفق درطرح گیسو را
    .

    چسان پیدا کنم دل را درون سینه ی شمست
    که گم کرده ست مولانا در آن یاحق و یاهو را
    .

    من آن مرداب خاموشم دراین حسرت که دستانت
    کند ترســیم روی ســینه ام آرامـش قـو را
    .

    غم از دل مـیرود وقتی که تو آهسته می کاری
    به نازی زیر سقفم خاطـــرات یک پرستو را
    .

    چرا بشناسم از پا دست خود وقتی زلیخاها
    نمی خواننددر چشم تو فرق دست و چاقو را
    .

    بیا تا گـل کند در سبز چشمت دشت آهوها
    بیا تا بشکفی از نو تو احساسات «دلجو» را

    ====
    دلجووو

    • روح الله اصغرپور   28 خرداد 1394 10:44

      درود بر احساس لطیفتان استاد.

      ای کاش که احساس نمیرد، همه آزاد
      گردند از آن ناز و تکاپوی دو چشمت
      راجی

  • طارق خراسانی   29 خرداد 1394 10:12

    آواز خوش عشق لطیف است بدین سان
    خواندیم چنین لحن و به داوود نبود عشق


    سلام دوست شاعر جوانم
    جناب روح الله اصغر زاده

    اشعارتان را دوست دارم و خوشا بر شما و همه ی ما که در دل دریا وش و مهربانت عشق موج می زند.


    در پناه خدا شاد زی

    rose rose rose

    • روح الله اصغرپور   29 خرداد 1394 10:48

      عرض ادب استاد خراسانی
      شما لطف دارین.
      عشق است حبیب دل بیمار تو راجی

  • نگار حسن زاده   29 خرداد 1394 12:42

    سلام و عرض ادب

    بسیار زیبا بود

    درود بر شما

    رمضانتون عسل
    rose

  • دادا بیلوردی   30 خرداد 1394 00:41

    درود بر شما
    احساستان همیشه بهاری

  • اصغر چرمی   30 خرداد 1394 08:36

    سلام و عرض ارادت
    درود

  • الهه دهقان   13 امرداد 1394 13:50

    بسیار زیبا ....تبریک قلم زیبایی دارید

  • روح الله اصغرپور   13 امرداد 1394 14:04

    ممنون بانو به خاطر حضورتان
    و خیر مقدم بابت حضور در سایت شعر ایران rose rose rose

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا