هرکه را دست دراز است نیازش بیشتر
چو شود شعله فروزان گدازش بیشتر
عقابی که کند باز دو بالش به پرواز
همه کبر و جلال و فرازش بیشتر
ما را غم اندوختهی دوران نیست
هر که را حرص و طمع بود آزش بیشتر
عشق در سینه چو دری است گران
هر چه با عشق بسنجی ترازش بیشتر
حسن خوبان تو مگو بر خس و خاشاک زمان
صدف دهان بسته سر و رازش بیشتر
خدا را راه بر عرش برین است
حریم عشق بالی است پروازش بیشتر
هر چه از نفس حب تو گویند کسان
در ختام شهدی است ز آغازش بیشتر
رو گرفتار در این غوطه و سیلاب بشو
مطرب اندر چنگ نازد سازش بیشتر
عارف اینک تو بشین بر در منزل به وصال
میکند نرگس به ره هر لحظه نازش بیشتر
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 19 اسفند 1402 08:59
درود و سلام موفق و مانا باشید
یاسر قادری 19 اسفند 1402 20:34
درود جناب آقا ملایی
زیبا و دلنشین بود
قلمتان همیشه سبز
محمود فتحی 21 اسفند 1402 09:52
درود زیبا سرودیددشاعر