باهرترانه وشعر،احساس شعله ورشد
هرساعت ودقیقه بایاداوبه سرشد
مردی شبیه مجنون،باقلب زخم خورده
وقتی که نیست جسم وروح ترانه مرده
مردی که عاشقم شد دورازهزارنامرد
چشم ودل ونگاهم راعاشق خودش کرد
بایک نگاه گیرا ویک صدای خسته
هرشب همین حوالی منتظرم نشسته
وقتی که بغض کردم دنیای اوبه هم خورد
من باختم به قلبم ،اوهم دل مرا برد
مردی شبیه دریا،عشقی همیشه جاری
معجزه خداوند... به رسم یادگاری
آغوش محکم اویک جای امن...آری
سرمای هرزمستان با اوشده بهاری
الهه د.مجنون بی پروا
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 9
مسعود احمدی 20 مهر 1394 01:15
آغوش محکم اویک جای امن...آری
سرمای هرزمستان با اوشده بهاری
درود خانم دهقان .
زیبا و روان و موزون.
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 20 مهر 1394 01:42
درود بانو
منوچهر منوچهری(بیدل) 20 مهر 1394 11:08
سلام دخترم خانم دهقان از اشعارت لذت میبرم درودتان باد زنده باشی
علی روح افزا 20 مهر 1394 14:20
درود بر خواهر شاعرم .
زیبا سرودید بزرگوار .
در پناه حق .............
بهناز علیزاده 20 مهر 1394 16:12
درود بر شما بانو مثل همیشه زیباست نویسا مانید
کرم عرب عامری 20 مهر 1394 21:15
با فروغ فصل جدیدی در هنر آغاز شده این فصل فقط شروع احساس واقعی زن نیست بلکه هنر یکطرفه آمرانه و از خود راضیانه ی مرد سالاری راهم تحت تاثیر قرار داده و مردها را مجبور کرده بدید مرد واقعی نزدیک شده و آثار زیبایی بیافرینند شما بخوبی در مسیر این هنر قرار دارید این شعر شما شاهد خوبیست.
آفرین لذت بردم
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 21 مهر 1394 00:45
درود برلطافت احساستان لذت بردم رقص موزون قلنتان سرمد
مهدی صادقی مود 21 مهر 1394 18:29
سلام دوست عزیز
بسیار زیبا
لذت بردم
علی اصغر اقتداری 22 مهر 1394 22:09
سلام
عاشقانه ی خوبی بود