در این دهکده ی متروک
در حاشیه ی این جنگل بی کتاب
کاغذی یافت اگر کنم
خواهم سرود
از کلاغهای گرسنه ای که
تمام ستارگان را خوردند !
خواهم نوشت
از شغال هایی که
دیرگاهی ست
با زوزه هاشان
سگهای دهکده را
هو کرده اند !
از شالیکاران فقیر و بی یاور
که مترسکها را
به نشا کردن
وادار کرده اند !
از کرم های ساقه خواری
که این بار
هوای خوردن ریشه ها کرده اند !
کاغذی اگر یافت کنم
خواهم گفت
از هجوم اره برقی هایی که
جنگل را
خراشیدند !
از گله دارانی که
در دشت های بی علف
دام هایشان را
به صاحبان کارد
می سپارند !
از صیادان بخت برگشته ای
که دریا را نیز اگر
توبره ی تورهایشان کنند
بخت هایشان
برنخواهد گشت !
از دشتها و جنگل های باکره
که شبانه
دهانشان را
با بتون می بندند
وبا میل گرد و آهن
به آنها
تجاوز می کنند !
کاغذی یافته ام اکنون
اما
چیزی برای نوشتن
نمانده است !
مانده ام مات
در جنگلی که
گیسوانش را بریده اند !
مترسکها نیز
شبانه
از زیر کار سخت
گریختند !
و تبرها
در روضه خوانی اره برقی ها
به سوگ درخت ها
نشسته اند !
می نوشتم
اگر :
سوژه های شعرم را
ندزدیده بودند !
***
۹خرداد ۹۳
مسعود احمدی.
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 8
مهدی صادقی مود 03 آبان 1394 20:57
از دشتها و جنگل های باکره
که شبانه
دهانشان را
با بتون می بندند
وبا میل گرد و آهن
به آنها
تجاوز می کنند !
درود برشما جناب احمدی عزیز
برقرار باشید
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 03 آبان 1394 21:07
درودهااااااااااا بازبا شاهکاری دیگر محظوظمان کردیدقلمتان انوشه
کرم عرب عامری 03 آبان 1394 23:21
درود وتعظیم بر شما گرامی
از منظومه ی کاملتان لذت بردم
همیشه سرو این جنگل خسته باشید
پوران محتشم 05 آبان 1394 14:06
درودها شاعر گرامی.
شاهد رحمانی 05 آبان 1394 22:56
سلام بزرگوار
خیلی عالی بود نگاه خوبی داشتید
علیرضا خسروی 06 آبان 1394 08:32
با سلام ودرود
بسیار زیبا وعالی
طلعت خیاط پیشه 06 آبان 1394 19:13
درود بر شما جناب احمدی ارجمند.
جواد صارمی 06 آبان 1394 21:30
احسنت