امشب گمانم حالِ من تغییر کرده
مثل کسی که غم، دلش را سیر کرده
مثل کسی که بی صدا از شدت بُغض
اشکش به سختی در نگاهش گیر کرده
مثل کسی که آنچنان ترسیده اما
فریاد را در سینه اش ، زنجیر کرده
یا آن که در یک متری اش، در راهِ خانه
معشوقه اشرا آمبولانسی زیر کرده
یا مثل آن تشنه لبی که در بیابان
آب از کف دستان او، تبخیر کرده
یا مثل آن محکومِ اعدامی، سرِ دار
مجریِ حکمش پای چوبه دیر کرده
حال من اما بدتر از این حرف ها بود
بی خود قلم حال مرا تفسیر کرده
جوادصارمی 12 آبان 1394
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 9
مسعود احمدی 15 آبان 1394 01:02
حال من اما بدتر از این حرف ها بود
بی خود قلم حال مرا تفسیر کرده
زیبا و روان و موزون
علیرضا خسروی 15 آبان 1394 01:15
احسنت لذت بردم
کرم عرب عامری 15 آبان 1394 16:48
زهرا حسین زاده 16 آبان 1394 14:51
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 17 آبان 1394 01:46
مهدی صادقی مود 18 آبان 1394 21:46
درود بر شما دوست عزیز
دادا بیلوردی 22 آبان 1394 10:22
مرحبا بر احساس جناب صارمی
آفرین
سلیمان حسنی 24 آبان 1394 23:17
سلام:ایزدسبحان یارتان.زیباست
مجتبی جلالتی 21 فروردین 1399 03:14
بسیار زیبا
عالی بود