3 Stars

خسته ام

ارسال شده در تاریخ : 01 آبان 1394 | شماره ثبت : H941558

خسته ام کاش بفهمند چرا دلگیرم
که چرا دارم ازین حال بدم میمیرم
خسته از رخوت بی حادثه تکرارم
شکل یک صفر پس از خط کج اعشارم
عمق اندیشه ی این قوم تماشا دارد
باز هم قصه مرغیست که یک پا دارد
با غروری که به هر ثانیه ام گه بزنند
حرف مفتی که به منظور توجه بزنند
حال و روز من همین خنده که میبینی نیست
غم به دل ریختنم خصلت فروردینیست
دوست دارم یقه ی عشق تورا جر بدهم
فحش ناموس به قافیه ی شاعر بدهم

خسته از غربت تهران که مرا قی میکرد
و ولیعصر که اینبار مرا طی میکرد
بوی نمناک شبی سرد نصیبم میشد
اینهمه خنده چرا درد نصیبم میشد
درد دارد وسط غلغله ی ماشین ها
بوق یک تاکسی زرد نصیبم میشد
خسته از مرد شدن در بغل نازن ها
خسته از وسوسه ی جنسی این باسن ها
خسته از مشغله با مردم نامرد شدن
و خود آگاه ازین رابطه ها طرد شدن

خسته از اینکه حضورت سر خر بوده و هست
عشقش از ناحیه ی زیر کمر بوده و هست
درد دارد که بفهمی وسط بودن تو
همزمان فاحشه ی چند نفر بوده و هست
درد دارد غم تو حامله ی غم باشد
برزخت عاقبتش قعر جهنم باشد
که بشینی به تماشا و بدانی چه شود
نشود کاش, بگویی و ببینی بشود

باز هم وسوسه ی کوچ به جایی دیگر
دود سیگار شدن در پس چایی دیگر
یک نفر داشت چروک دل من را میدید
چرک این زخم شد و داد دوایی دیگر
عمق یک فاجعه در حس رها کردن تو
غرق احساس تو آمیخته با کردن تو
خاطراتی که دو چشم تو به آن می پیوست
خسته از رفتن تو خسته تر از ترس شکست
حقم این نیست درین دغدغه نابود شوم
نخ به نخ تا ته این بسته پر از دود شوم
من به زنجیر همین دغدغه ها بسته شدم
ولی اینبار خدایا, بخدا , خسته شدم

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 341 نفر 530 بار خواندند
مسعود احمدی (01 /08/ 1394)   | جواد صارمی (02 /08/ 1394)   | شهرام سدیدی (02 /08/ 1394)   | دادا بیلوردی (03 /08/ 1394)   | شعر چشتی (18 /09/ 1394)   | مجتبی جلالتی (19 /01/ 1399)   |

رای برای این شعر
مسعود احمدی (01 /08/ 1394)  دادا بیلوردی (03 /08/ 1394)  مجتبی جلالتی (19 /01/ 1399)  
تعداد آرا :3


نظر 7

  • مسعود احمدی   01 آبان 1394 21:06

    خسته از رخوت بی حادثه تکرارم
    شکل یک صفر پس از خط کج اعشارم
    عمق اندیشه ی این قوم تماشا دارد
    باز هم قصه مرغیست که یک پا دارد

    قلم تان را فوق العاده یافتم جناب سدیدی .
    خوشحالم که از شما خواندم.

  • جواد صارمی   02 آبان 1394 15:01

    سلام دوست گرامی
    شعر زیبایی بود. ک گوشه ای از مشکلات این زمانه ما رو می گفت. در فضای ناامیدی که خستگی بهش غلبه کرده. لذت بردم از تعابیری که استفاده کرده بودین.
    لذت بردم از خوندنش. موفق باشین

    • شهرام سدیدی   02 اسفند 1395 19:36

      درود بر تو جواد عزیزم

      سپاسگذار و مفتخرم که خواندید
      که هستید

      rose rose

  • دادا بیلوردی   03 آبان 1394 18:11

    درود بر احساستان rose

  • جواد صارمی   06 آبان 1394 21:31

    احسنت rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا