3 Stars

......ی که

ارسال شده در تاریخ : 11 اردیبهشت 1397 | شماره ثبت : H946222


می زنم بر خودم نهیب از بس، شده ام مبتلا به دردی که
کس مبادا شود دچارش تا،گویمش با خودت چه کردی که

رفته در هم سگرمه هایت چون، زن ذلیلی که می دهد دشنام
بر زمین و زمان و خود را نیز، کرده نفرین شبیه فردی که

شده بیزار از خودش یکسر، آنچنانکه نیارمد آنی
در بدر در پِیِ فقط پوچی است،مثل هالوی هرزه گردی که

روی گردانده از خدا انگار، رستگاری فقط در این دیده ست
طوق لعنت به گردن اندازد ، باشد از کردگار طردی که

یأس می بارد از سراپایش،راه بن بست می کند چون طی
پخمه است آنچنان که نتواند  بزند حُقّه با شگردی که

جان نفرسایدش چنین ماتم، دست یابد به بختیاری، تا
باز گردد به روی او راهی،بشود فاتح نبردی که

جان سالم بدر نَبُرد از آن،اَحَدی هرگز از بنی آدم
گرچه بوده ست رستم دستان،شیر اوژن دلیر مردی که

هفت خان را گذشته با رخشش بی محابا بدون پروایی
که مبادا نهفته بنشیند دامنش را غبار و گردی که

خستگی  را در او عیان سازد،سر کشد از نهاد او حسرت
غیرتش گل کند عیانی با شعله های فضا نوردی که

آسمان را گدازه آویزد،نه چون این بنده، خوار و زاری که
تا به خود آمدم به خود گفتم: رفته بودی که بر نگردی،که؟

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 160 نفر 229 بار خواندند
محمد جوکار (12 /02/ 1397)   | ابراهیم حاج محمدی (12 /02/ 1397)   | یاسر رشیدپور (25 /02/ 1397)   |

رای برای این شعر
محمد جوکار (12 /02/ 1397)  یاسر رشیدپور (25 /02/ 1397)  
تعداد آرا :2


نظر 2

  • یاسر رشیدپور   25 اردیبهشت 1397 23:45

    سلام و عرض ادب استاد گرانقدر 
    خوشحالم از زیارت شما
    به به 
    بسیار زیبا و دلچسب بود 
    درود فراوان نثارتان 
    قلمتان ماندگار 
       rose rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا