بسمه تعالی
می گریزد پخته از دست تمنّاهای خام
استخوان سخت باشد بهتر از مغز حرام
کینه تا باقی ست ، دل روشن نمی گردد به مهر
خانه را تاریک می سازد چـــــراغ پشت بـــــام
می شود از نوع رفتار تو دشمن شرمسار
عفو شیرین ست از آثـــــار تلخ انتقام
آنچه دل را نرم سازد پیش هر پیر و جوان
باشد از آداب اهل علم و عرفان ، احترام
اهل دانش می درخشد بر بلندای زمـــــــان
ساده دل باشد کسی که می کند تحصیل نام
مدفن عشق ست آنجا که وصــــــال آید پدید
رو به نقصان می نهد ، چون ماه می گردد تمام
از جراحات نگاه گـــــلرُخان ایمن نباش
زخم دل با تیر موژان سخت یابد التیام
عشق تنها راه بی پایان تسخیر دل ست
حرف آن باشد که ما گفتیم ، دیگر والسلام
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
حسن کریمی 24 اردیبهشت 1396 01:28
با سلام عرض ادب غزلیست بسیار زیبا وآموزنده جناب مهدی پور موفق باشید
جواد مهدی پور 24 اردیبهشت 1396 08:17
سلام و عرض ادب محضرتان استاد کریمی گرامی
ممنونم از حضورتان
سپاس از حسن نظرتان