بسمه العزیز
وصف ناکامی در عشق
شهر تاریک و به آفاق دگر سویی نیست
دل دگر بسته زنجیر گره مویی نیست
بی صفا گشته بهار و به دل تنگ هزار
هیچ دیگر هوس عشق یه گلرویی نیست
رنگ رفته است ز روی گل و در خاطر باغ
هیچ جز گریه بیدی به لب جویی نیست
راهها بسته و بن بست و به دلهای گران
اشتیاقی که برد راه به رهجویی نیست
شوکران غم بی عشقی و آوار زمان
بهره جان من از عشق جز این گویی نیست
آه از تو دل بیمار تو می دانستی
که در این عهد وفا در دل مهرویی نیست
سر این قصه دراز است به کوتاهی عشق
درد بسیار ولی مرهم و دارویی نیست
مهدی اینک دگر از اوج غم عشق مگو
زان که در گرد تو کس محرم دلجویی نیست
مهدی رستگاری
بیست و پنجم اردیبهشت یکهزار و چهارصد خورشیدی
پانزدهم مه 2021 میلادی
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 25 اردیبهشت 1400 17:23
.مانا باشید و شاعر
مهدی رستگاری 26 اردیبهشت 1400 09:45
سلام و درود و سپاس بیکران جناب عاجلوی عزیز
کاویان هایل مقدم 26 اردیبهشت 1400 08:44
همچون همیشه نغز و پرمایه و زیبا
درودتان
مهدی رستگاری 26 اردیبهشت 1400 09:45
سلام و درود و سپاس بیکران جناب هایل بزرگوار