بسمه اللطیف
در تغزل
در گذر من را به حیرانی پریشان دید و رفت
از کنار من گذشت و قلب من لرزید و رفت
بدرقه کردم به چشمم گامهای آن عزیز
خاک پایش را نگاه چشم من بوسید و رفت
از وجودم چون گذر می کرد او با یک نگاه
میوه قلب مرا از سینه من چید و رفت
چون مجال آشنایی آن زمان حاصل نشد
شوق در این سینه بی تاب می جوشید و رفت
در تلاقی نگاهش با نگاهم یک نظر
چشم من از چشم مستش باده ای نوشید و رفت
خواستم نام و نشانش پرسم و جویا شوم
در شتابان رفتن خود سخت می کوشید و رفت
مهدی ای پروانه سرگشته گلزار عشق
حیف آن گلروی زیبا روی خود پوشید و رفت
#مهدی_رستگاری
چهارم مرداد سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
بیست و ششم ژوئیه سال ۲۰۲۱ میلادی
(به بهانه حضور در شب بداهه سرایی کلاسیک گروه «انجمن ادبی سرای شعر» در پیام رسان تلگرام)
دفتر شعر روزگاران
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 05 امرداد 1400 23:33
سلام ودرود
مهدی رستگاری 10 امرداد 1400 18:32
سلام و درود و سپاس بیکران جناب عاجلوی عزیز
کاویان هایل مقدم 06 امرداد 1400 08:54
مهدی رستگاری 10 امرداد 1400 18:33
سلام و درود و سپاس بیکران جناب هایل بزرگوار