بسمه العزیز
فاصله
آه و افسوس که عشق من و تو جان نگرفت
در تو این پرتو خوش قوت شایان نگرفت
مهر و عشق تو نمود از دل آفاق طلوع
مهر تابید ولی عشق تو سامان نگرفت
عشق حتی نتوانست که پیماید این
سال نوری و چنین فاصله پایان نگرفت
ارزش عشق و محبت به تو معلوم نبود
شعله میل تو از شائبه دامان نگرفت
از هنر گفتم و از عشق به تو در شب تار
در تو این جذبه انوار نمایان نگرفت
ابر افزود به ذهن تو ولی از این ابر
تو شدی تیره تر و نم نم باران نگرفت
مهدی این فاصله از طبع و وجود من و او است
آه و افسوس که عشق من و او جان نگرفت
#مهدی_رستگاری
پنجم شهریور سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
بیست و هفتم اوت سال ۲۰۲۱ میلادی
(سروده در شب بداهه گروه ادبی «گلچین ها» و تکمیل آتی آن)
دفتر شعر روزگاران
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 08 شهریور 1400 11:30
درود بر شما
علی احمدی 09 شهریور 1400 19:04
احسنت بسیار لذت بردم استاد و دوست عزیزم