بسمه اللطیف
احساس خوب
می سپارم به تو باز این دل بی پروا را
می تکانم ز دل خود همه غم ها را
با نگاهی که به من می کنی از گوشه چشم
صید کردی به نظر باز دل شیدا را
در گلستان حضورت سپری خواهم کرد
با تو ای دلبر من این شب بی فردا را
قامتت در بر من همچو خیالی است لطیف
کس ندیده است چنین سرو سهی آسا را
می شوم غرق در آغوش تو و در این حال
ساحلی می شوم آرامش آن دریا را
غصه ای نیست دگر چون که تو با من هستی
تو به من می دهی این حس خوش و زیبا را
شادی روی تو برده است ز جان مهدی
ناگواری هزاران غم ناپیدا را
مهدی رستگاری
بیستم آذر یکهزار و چهارصد خورشیدی
یازدهم دسامبر سال ۲۰۲۱ میلادی
(سروده شب بداهه سرایی گروه ادبی «مکتب خانه عشق» و تکمیل آتی آن)
دفتر شعر روزگاران
۳۹۵
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 25 آذر 1400 11:44
!درود
محسن جوزچی 26 آذر 1400 16:22
درود بر شما
بسیار زیبا ،