بسمه اللطیف
گداز عشق
ای عشق چنان برده ای از من دل و جان را
کاشفته نمودی همه احوال جهان را
چندان شده خاطر به تو مشغول که دیگر
هرگز نکند درک حضور دگران را
قلبم شده مشغول تو چندان که هراسم
در حال فراموش نماید ضربان را
ای بلبل نالان بنگر قامت گل را
در معرکه عشق ببین جامه دران را
در موعظه صبحدم خویش چنین گفت
مرغ سحری وقت سحر باد وزان را
از عمق دل مهدی دلداده در این صبح
بنگر تو شگفتی گداز و فوران را
مهدی رستگاری
بیست و سوم آذر یکهزار و چهارصد خورشیدی
چهاردهم دسامبر سال ۲۰۲۱ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۳۹۶
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 27 آذر 1400 22:52
سلام ودرود
علی مزینانی عسکری 30 آذر 1400 14:04
درودتان باد و احسنت جناب رستگاری
یلدا مبارک