بسمه اللطیف
خاطره
یاد باد آن که به حق جان جهان بود مرا
عشق او جلوه اوصاف جنان بود مرا
نوبهاری که چو بگذشت، به صحرای دلم
لاله زاری ز کران تا به کران بود مرا
سایه گستر به سرم بود قد سرو وی و
جویباری به رخ از اشک روان بود مرا
چو نگاهی به سوی عاشق خود می چرخاند
بهره از لطف و عنایات نهان بود مرا
عشوه می کرد و ز دل طاقت و یارا می برد
نازهایش همگی آفت جان بود مرا
با محبت به نهان گوهر جان می پرورد
مهر او گوهر نایاب زمان بود مرا
رفت ناگاه و نیامد خبری دیگر از او
گویی عشقش چو نسیمی گذران بود مرا
مهدی او رفت ولی خاطره اش در ذهنم.
برتر از خاطر و یاد همگان بود مرا
یاد او رفت در این شعر و به تاریکی شب
بس تمایل به سوی جامه دران بود مرا
#مهدی_رستگاری
یکم بهمن ماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
بیست و یکم ژانویه سال ۲۰۲۲ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۴۲۱
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 05 بهمن 1400 22:00
درود و سلام موفق و مانا باشید
مهدی رستگاری 07 بهمن 1400 17:52
درود و سپاس