بسمه المهیمن
ظلمت زمانه
دور زمانه با دل من نیست مهربان
تا چند باشد این همه غم در دلم نهان
باغم ولی ز غم به بهاری که آمده است
گویی فکنده اند مرا در دل خزان
از جور زندگی شده افسرده جان و دل
آزرده گشته روح ز فرسایش روان
نامردمی تمام جهان را گرفته است
این سبک زندگی است کنون نزد مردمان
گشته وجود آدمیان خود خلاصه در
یک لوله گوارشی وصل بر دهان
در هر کسی رسیده به پیوست هاضمه
یک لوله تناسلی ای هم کنار آن
ای عشق در زمانه به فریاد من برس
در ظلم بیکرانه فرو رفته است جان
مهدی امان خویش طلب می کند ز تو
ای گوهر یگانه پرنور جاودان
با نور خویش در دل زندان زندگی
من را نجات ده ز دل ظلمت زمان
#مهدی_رستگاری
بیست و سوم مرداد ماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
چهاردهم اوت سال 2021 میلادی
دفتر شعر روزگاران
۱۹۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 4
حفیظ (بستا) پور حفیظ 20 شهریور 1402 13:52
درودها جناب رستگاری عزیز بسیار زیبا و دلنشین بود
مهدی رستگاری 21 شهریور 1402 05:27
درود و سپاس جناب پورحفیظ
قاسم لبیکی 20 شهریور 1402 15:34
درود فراوان جناب رستگاری
عاشقانه بسیار زیبایی است
فقط در بیت هشتم یک کلمه کم دارد تا وزن شعر درست شود
ای یگانه گوهر ای پرنور جاودان
سپاس
مهدی رستگاری 21 شهریور 1402 06:04
درود و سپاس جناب لبیکی عزیز. وزن هر دو مصراع بیت هشتم صحیح هست. با این توضیح که در آخرین کلمه رکن اول مصراع دوم هجای کوتاه حرف آخر با توسل به اختیارات شاعری به هجای بلند تبدیل می شود. بدیهی است در مصراع اول نیز هجای آخر بلند در نظر گرفته شود. این شرح بر اساس لحاظ وزن شعر به صورت《مستفعلن مفاعل مستفعلن فَعِل》هست