مثل باران به دشت چشمانت
مثل عطر شقایق عاشق
روی تصویرِ سبز احساست
می نویسم فدای تو ، طارق
می نویسم که رفتنی هستم
مثل برگی که با خزان رقصید
می روم بی صدا ، به آرامی
مثل اشکی که بی صدا بارید
می روم با سرود فروردین
در بهاری پُر از گل نارَنج
وَه کشیده به دوش غم هایت
تا نباشد تو را از آن یک رَنج
در بهاری پُر از گل نارنج
پیله بر تن دریدنی باشد
پر کشیدن به عمقِ چشمانت
ای نگارم، چه دیدنی باشد!!
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 5
حسن کریمی 14 اردیبهشت 1395 02:46
غزل بسیار نغز وشیوائیست جناب خراسانی درود بر شما
حمیدرضا عبدلی 14 اردیبهشت 1395 04:37
با سلام استاد بسیار عالی موفق باشید
اله یار خادمیان 15 اردیبهشت 1395 05:47
سلام استادم نوشیدم از شراب اندیشهی شما اما غمگین بود
تو همیشه بمان و طارق باش
سبز در لحظه و دقایق
باغ شاد گل شقایق باشد
تا همیشه رفیق صادق
علیرضا خسروی 16 اردیبهشت 1395 20:55
استاد گرامی خواندن اشعار شما ودیگر اساتید بزرگوار واقعا روح را جلا می دهد
تشکر از تمامی شما اساتید ارجمند
دادا بیلوردی 17 اردیبهشت 1395 12:05
درود بر استاد طارق عزیز
لذت بردم از احساستان