3 Stars

حالا چه شود قند دهی خلقِ جهان را ؟

ارسال شده در تاریخ : 11 شهریور 1395 | شماره ثبت : H943921

گفتی که به لب میزنی آن آبِ روان را
دیری ست که افروخته ای آذرِ جان را

می سوزم و اِنگار برای تو مهم نیست
باید که بمیرم...، بزنی بوسه لبان را؟!

در کُنج دلت سیصد و سی سـال بمانم
شاید به تو ثابت کنم این عشق نهان را

بر آنکه حسود است، بپا خاسته ام من
تا مُهر زند زودتر آن چاکِ دهان را

نام تو به هر گوش رسیده، خبر آورد
باید که خریدار شدن، گوهر کان را

با عشق تو من پیر شـوم؟ ماه تر از ماه
کی می کند احساس، دلم طی زمان را؟

این بارِ غمَ ت را ببرم خانه به خانه
تا خلق ببینند چنین بارِ گران را

از بوس و شِکرخندِ دهانت خبری نیست
حالا چه شود قند دهی خلقِ جهان را ؟

25آذر 1392


شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 306 نفر 449 بار خواندند
حسن کریمی (13 /06/ 1395)   | حمیدرضا عبدلی (13 /06/ 1395)   | بهناز علیزاده (13 /06/ 1395)   | طارق خراسانی (13 /06/ 1395)   | محمد جوکار (13 /06/ 1395)   | اله یار خادمیان (14 /06/ 1395)   | حسین خیراندیش (20 /06/ 1395)   | مسعود مدهوش (18 /04/ 1399)   |

رای برای این شعر
حسن کریمی (13 /06/ 1395)  حمیدرضا عبدلی (13 /06/ 1395)  محمد جوکار (14 /06/ 1395)  مسعود مدهوش (18 /04/ 1399)  
تعداد آرا :4


نظر 9

  • حسن کریمی   13 شهریور 1395 00:50

    غزل نغز وشیوائی سرودید جناب خراسانی درود بر شما rose rose rose rose rose rose rose

    • طارق خراسانی   13 شهریور 1395 22:56

      سلام و درود بر استاد گرامی


      سپاس از حضور مشوقانه ی حضرتعالی


      در پناه خدا..................................................................................... rose

  • حمیدرضا عبدلی   13 شهریور 1395 07:53

    با سلام استاد خراسانی بسیار زیبا

    • طارق خراسانی   13 شهریور 1395 22:58

      سلام و درود بر جناب عبدلی عزیز و گرانمهر


      تصدق شما

      سپاس از لطف همیشگی آن حضرت


      در پناه خدا..................................................................... rose

  • بهناز علیزاده   13 شهریور 1395 15:02

    درود بر شما استاد rose rose

    • طارق خراسانی   13 شهریور 1395 22:59

      سلام و درود بر خانم علیزاده گرامی



      سپاس از حضور سبزتان




      در پناه خدا ............................................................................ rose

  • محمد جوکار   13 شهریور 1395 23:35

    "گفتی که به لب میزنی آن آبِ روان را"
    همواره طلب می کنی آن گوهر جان را
    " می سوزم و اِنگار برای تو مهم نیست"
    وقتی که فدا میکنمت این سر و جان را
    " نام تو به هر گوش رسیده، خبر آورد"
    باید که غنیمت شمریم لعبتکان را
    " از بوس و شِکرخندِ دهانت خبری نیست"
    پس مست شویم نغمه ی آواز بنان را
    " این بارِ غمَ ت را ببرم خانه به خانه "
    افطار کنم با لب تو این رمضان را
    ابناء بشر شیفته ی چشم تو گشتند
    من سجده کنم کعبۀ صاحب نظران را.... بداهه
    ================
    درودت باد استاد خراسانی عزیز
    و آفرین بر قلم زیبا و کلام نغزتان

    rose rose rose

    • طارق خراسانی   13 شهریور 1395 23:56

      سلام بر حضرت استاد جوکار

      چه کرده اید استاد!!

      applause applause applause applause applause
      applause applause applause applause applause

      این بیت را که از حضرتعالی ست به غزل اضافه می کنم

      صاحبنظران سجده به چشمان تو دارند
      من سجده کنم کعبۀ صاحب نظران را

  • اله یار خادمیان   14 شهریور 1395 07:04

    سلام و درود استادم قند مکرر بود گل محبتت خرم rose rose rose applause applause

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا