گفته بودممهربانی کن نکردی سنگدل
لحظه آخر بیا عمرم به پایانش رسید
-------
راستی معنی این درد مرا می دانی
غیر بودن به دلت هیچ عمی نیست مرا
آوارهام تو به آغوش خود مرا
جایی بده و بوسه گرمی فقط همین
-----
خنجر نامردیت عمریست درقلب مناست
زجردارم میکشمپسکی تمامش میکنی
----
بوسهای دادی به من گشته عذابم بیشتر
بیتودیگر من لبانم روزوشب یخ می زند
-----
تمام عمررادادم که شاید مهربان گردی
بدون عشق این ماندن بهپوشیهمنمیارزد
-------
خاک گلدانت ببین خاکستر مجنون توست
منبهاینهمراضیمهردمنگاهممیکنی
-----
توگفتی دوستت دارم نگرددباورمهرگز
چرا چون ایندروغتوهمیشه هستتکراری
----- چراهربار میترسم کهنامت برزبانآرم
برایاینکهمرگدلفقط تکرارمیگردد
----
ماه من درپشتابردشمنان پنهاننشو
زندگی بیروی تو بدترززندان میشود
----'
بسته میگردد لبم تاتونگاهم میکنی
این طلسم لعنتی باطل نمیگردد چرا
----
حرص دنیارانبایدخوردزیرادوستان
سهم ماازاینجهانسنگ مزاری بیش نیست
-----
حکم اعدام مراتنهاتوامضاکردهای
خواهشی دارم بیاامانقابت راندن
----
سنگدل هستی ولیمنبازهممیبخشمت
وقتاعدامم فقط بهرتماشایم بیا
-----
خون مارادردرون شیشه پنهان کردهاید
گربیفتدبرزمین عمرشماگردد تمام
---'
شعرمی گویم به اجباردلماما چرا
نام شاعررانمیدانممنمیادیگری
---'
کودکیهارفت دربازی عروسش می شدم
حالاوبایارخود.منهمعروس دیگری
----
درکنارت بودنم خواب وخیالی بیش نیست
دردبیدرمان همین باشدنه درددیگری
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 20 اردیبهشت 1402 23:04
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید