بوی عیدی,بوی توپ,بوی کاغذ رنگی/
بوی تند ماهی دودی وسط سفره ی نو/
بوی یاس جانماز ترمه ی مادربزرگ/
بوی عیدی دیگه نیست
توپ بچه های کوچه شده رایانه و نت
ماهی دودی کجا بود؟
سفره هامون شده یک جعبه ی کوچک به اسم تبلت
کو کجاست؟بوی یاس جانماز ترمه ی مادربزرگ,
شادی شکستن قلک پول
جانماز گوشه ی طاقچه ها شده رنگ و ریا
قلک پول شده چراغ جادو به همراه یه غول
با اینا زمستونو سر بکنیم؟ با اینا خستگیو در بکنیم؟
دیگه ترسی نداره سکه ی عیدی از شمردن زیاد,
یا که اسکناس تا نخورده ی لای کتاب
آخه نیستن هیچ کدوم تا بدست میاریشون غیب میشن مثل حباب
با چه شوقی می پریدین از رو بوته های نور
با همون کفشایی که برق میزد توو گنجه ها
حالا بازی ها شده لمس یک ال سی دی گرم
روی یک صفحه ی رنگ با تکون دادن دست و پنجه ها
بوی باغچه,بوی حوض,عطر خوب نزری شب
جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن
کاشکی بودن همشون
خونه ها آپارتمان,نزری آ شده تئاتر
,فانوس آ عتیقه های گوشه ی اتاق شدن
آبی نیست جویی باشه
که بخوای توو جوی آب هوس شنا کنی
اینه روزگار ما,چه کنیم چاره کنیم
عمو فرهاد باید بشینیم و دعا کنیم
و حالا شما بگین
با اینا زمستونو سر بکنیم؟ با اینا خستگیو در بکنیم؟
یادشون بخیر آرسین
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 4
موسی عباسی مقدم 16 اردیبهشت 1395 12:01
درود بر شما کارشما حرف نداشت این واقعیت بود که نوشته اید
علیرضا خسروی 16 اردیبهشت 1395 20:36
احسنت...
دادا بیلوردی 17 اردیبهشت 1395 11:43
درود بر جناب آرسین
سپاس
البته با خاطره سر می کنند.
مهدی صادقی مود 22 اردیبهشت 1395 21:09
درود برشما
خیلی هم قشنگ و جالب
برقرار باشید