در نگاهم چه محشری برپاست
چشم هایم ردیف یک شعرند
دست های شکسته هم گاهی
مثل باران حریف یک شعرند
دامن مخمل نگاهم را
پر کن از رقص باد و گندمزار
سروها لای رقص شب بوها
مردمان شریف یک شعرند
برگهای تن درخت دلم
بیقراران رقص خورشیدند
در نسیم ملایم نفست
نقشهای نحیف یک شعرند
کوه صبرم که می برم با خود
ذوق دل را به دامن صحرا
دست های تو با نگاه نسیم
بالهای ظریف یک شعرند
پرکشیدن میان لیموها
باغ را انعطاف بخشیده
در غروب " پرستش " نفست
چشم هایم ردیف یک شعرند
پرستش مددی
۱۳۹۵.۰۸.۲۱
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 4
ولی الله فتحی...........فاتح 26 آبان 1395 00:07
سلام و درودتان باد
پرستش مددی 27 آبان 1395 14:49
عرض ادب
سپاسگزار حضورتان هستم
طارق خراسانی 26 آبان 1395 02:50
سلام خانم مددی
ما شاءالله
دعا می کنم همچنان طوفانی بسرایید
از بس اشعار پی در پی زیبا را بی دریغ هدیه می دهید از خوشحالی پرواز باید کرد.
این اثر با شکوه شما در قالب غزل چهارپاره است بنده نمی توانم بگویم مبدع این قالبم تنها می توان گفت این قالب را بنده کشف و نام گذاری کرده ام
یک روز دیدم حضرت استاد ترمک که شاعر و ادیب گرانقدری ست در کامنتی برای عزیزی مرقوم فرموده بودند این اثر غزل چهار پاره است. و مهر تایید را ایشان بر این قالب آن روز زدند.
تنها دعای حقیر سلامتی برای شاعر توانای شعر ایران است .
در پناه خداوند سبحان شاد زی
پرستش مددی 27 آبان 1395 14:55
عرض ادب و احترام جناب استاد خراسانی گرانقدر
سپاسگزارم از حضور پرمهرتان
درودتان باد
تشکر ویژه از توجه شما گرامی و استاد ترمک گرانسنگ