بی عشق در تلاطم فردای مبهمیم
با اینکه در کشاکش دریای مبهمیم
پرواز کن پرنده تر از شوق آسمان
پر می زنیم و غرق غزلهای مبهمیم
شرح سکوت مریم رویای عصمتیم
در آرزوی لطف مسیحای مبهمیم
آئینه ی نهفته ی مصریم و بی غرض
در جستجوی نقش زلیخای مبهمیم
پائیزه ی خزان زمستان فصلها
افتاده در بلوغ سمن سای مبهمیم
در کوره راه عاطفه گم کرده ایم عشق
بالاتر از پریدن عنقای مبهمیم
ما گر گرفته ایم و به پایان نمی رسیم
دل بسته بر تلاوت زیبای مبهمیم
نقش "پرستش" از دل آئینه ها ببین
تا حس کنی که آینه پیمای مبهمیم
#پرستش_مددی
۱۳۹۷.۰۵.۲۸
@mehrabEparastesh
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
علی معصومی 27 اردیبهشت 1399 14:16
☆☆☆☆☆