ترس از عرش تو افتادن و تحقیر شدن
یعنی از باغ خدایی که تویی سیر شدن
بعد ازآن حادثه ی سرخ پس از سیب شدن
اشتیاقی که دلم داشت به درگیر شدن
بین دستان تو و گرمی انگشتانت
حس خوب قفس و لذت تسخیر شدن
حس خوب عطش و شور دو تا دریاچه
طعم چشمان تو یعنی که نمک گیر شدن
طعم چشمان تو یعنی که مرا خواهد برد
لب به لب بوی تو تا مرز زمین گیر شدن
ترس از سرزنش و دل به دلی نسپردن
یعنی از طرز خدایی تو دلگیر شدن
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 2 از 5
نظر 8
حمیدرضا عبدلی 17 خرداد 1395 10:28
با سلام بانو بسیار عالی
مریم شانظری 17 خرداد 1395 11:26
لطف دارید جناب عبدلی عزیز
علیرضا خسروی 17 خرداد 1395 14:38
مریم شانظری 17 خرداد 1395 23:16
علی روح افزا 18 خرداد 1395 15:21
درود بر شما .
سرکار خانم شانظری .
بسیار زیبا سرودید بزرگوار .
در پناه حق ......
مریم شانظری 19 خرداد 1395 14:55
لطف دارید به من جناب روح افزا عزیز.
قاسم پیرنظر 22 خرداد 1395 15:29
عرض سلام دارم بانو شانظری بزرگوار درودتان باد بسیار زیبا بود لذتی زوافر بردم
دستمریزاد و احسنت بر جولان قلمتان مانا باشید ونویسا
یاحق ............................
مریم شانظری 22 خرداد 1395 23:25
لطف دارید جناب پیر نظر بزرگوار
نظر مثبت شما بزرگواران واقعا باعث دلگرمی ست