معرفی کتاب

من، مهتاب صبوری
نوشته : قباد آذر آیین
نشر روزنه

سوژه های اجتماعی یکی از دغدغه های خیلی از اهالی قلم بوده و در این راستا داستان های زیادی نوشته شده است و مهمتر پیرامون زن، خیلی از نویسندگان داستانهای متعدد نوشته اند.از استقامت ، ایستادگی و مدیریت زنها در امور زندگی، زن آزاری نوشته و اشاره شده است. کتاب( من، مهتاب صبوری) که اسمی نمادین نیز می باشد، کار موفقی بوده است. مهتاب شوهرش را رد سانحه ای از دست می دهد و راننده کامیون فرار می کند و مهتاب صبوری زن بیوه ای که باد از فوت ناگهانی شوهرش وارد مرحله ی دیگری از زندگی می شود. افت و خیزهایی که ناخواسته درگیر آن می شود. مهتاب برای استحکام و بقای زندگی اش زانوی غم بغل نمی کند و یا دست گدایی به سوی کسی دراز نمی کند. بلکه برای زندگی خود و آینده ی بچه هایش یک تنه می جنگد. جنگی که قابل تقدیر و ستایش است. صاحب خانه مهربانش آقای رمضانی که بازنشسته دادگستری است، پیکان قراضه ای دارد که به مهتاب قرض می دهد که با مسافر کشی امرار معاش کند و او هم در دل اجتماع درندشت تهران مسافر کشی می کند. در این حین با افراد زیادی مواجه می شود که هر کدام روحیات خاص خودشان را دارند و بعنوان راننده زن ، دچار مشکل می شود و اذیت می شود ولی اهمیتی نمی دهد.
بعد از تصادف و خرابی ماشین دست از رانندگی می کشد و در مغازه بوتیک بعنوان فروشنده مشغل بکار می شود. زنی کهه م باید برای فرزندانش پدری کند و هم مادری و بیشترین دغدغه ی زن استحکام بنای زندگی می باشد و از یاد فرزندانش غافل نیست و همینطور با خانواده شوهرش هم می جنگد که قصد داشتند بچه هایش را از او بگیرند و او مقاومت می کند و تن به این کار نمی دهد. تا اینکه با پیرمردی و دختری روزی به مغازه مراجعه می کنند و متوجه می شو که پیرمرد قاتل شوهرش است که برای حلالیت طلبیدن به او مراجه کردند و به او شوک وارد می شود. پیرمرد از عذاب وجدان ویلچری شده بود. مهتاب کوتاه بیا نبود و آنها را بیرون کرد. پسرش مسعود بعد از اخذ دیپلم در مغازه ای کار می کند و همانجا عاشق دختری می شود واز مادرش می خواهد برای دیدن دختر به محل کارش برود. دختر پروانه و مادرش هم منتظر ماردش بودند که مهتاب بعد از دیدن پروانه غش می کند. داد و بیدا راه می اندازد و متوجه می شود پروانه دختر قاتل شوهرش است. همان که با پدر ویلچر نشین به مغازه رفته بودند. مهتاب تن به رضایت نمی دهد. عذاب وجدان دارد. تا اینکه محمود شوهرش در خوابش می آید که رضایت بدهد و او زنگ می زند به پسرش مسعود . .
این اثر با نثر و زبان روانی نوشته شده است که خواننده را تا پایان داستان با خود می کشاند.
دو سوال مهم پیش می آید، تکلیف نوزادی که زن و شوهری در ماشین او عمدا جا گذاشتند چه شد؟
قاتل شوهرش چگونه در طول این همه سال چگونه پیداش کرد؟
در کل ( من، مهتاب صبوری) اثری خوب و تامل برانگیز بوده است . مهتاب می تواند نماد تمام ز نهای بیوه باشد که برای استحکام زندگی اشان می جنگند. برای زن بودنشان چه عذاب هایی را در اجتماع باید تحمل کنند. مهتاب برای کار به شرکتی مراجعه می کند که مرد قصد تجاوز داشته و او را درآغوش گرفته بود تا . . . که او با چاقو پهلوی مرد کارفرما را پاره کرده و فرار می کند . در این اثر نشان داده می شود که زنها در اجتماع ما آسیب پذیرند و امنیتی ندارند.

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 253 نفر 364 بار خواندند
بهناز علیزاده (24 /04/ 1394)   | کرم عرب عامری (26 /04/ 1394)   | هما تیمورنژاد (28 /04/ 1394)   | احمد البرز (18 /05/ 1394)   | ایمان نوکاریزی (18 /05/ 1394)   | محمد مولوی (24 /01/ 1403)   |

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا