گیر کردند
ثانیه هایم
در باتلاق نبودنت
نه لبخندت تازه می شود
نه صدا و نگاهت
اما داغ دلم تا دلت بخواهد
*****
2-
آه از این همه باغ امّید
که به داغ تو شده خاکستر
آه از این همه لبخندی که
از غم رفتن تو شد پرپر
*******
3-
داغ رفتنت عزیزم
باغ زندگیمونو آتیش زد..
*******
4-
افسار بریده دردِ دلتنگی تو
شعر و غزلم بدون تو
بند آمد
******
5-
در گلوی غزلم تا همیشه
بغض این فاجعه جا می ماند
بانوی ایرانم
در غمت
مرثیه ها می خواند
**************
6-
فقط هستم در ناگزیرِ بودن
وقتی نبودنت مرا در سلول یادت گیر انداخته...
*******
پ.ن:
سهندجان
فردا سالروز تولدته و خدا فقط می دونه توی دل مادر و پدر و همسرت چه آتیشی برپاست گذرا دیده بودمت وسط کارای اداری..
کاش هیچوقت هیچکس اینجوری با شماها آشنا نمی شد
پانزده شهریور زادروزت در آسمان فرخنده چهل سالگیی که در آسمان جشن گرفته می شود...
مهناز نصیرپور
تقدیم به سهندجان صادقی
عزیزی که در پرواز 752 ایران اوکراین و شلیک موشک بی رحم.... پرپر شد...
نظر 3
امیر عاجلو 15 شهریور 1399 08:20
درود بر شما
محمد مولوی 16 شهریور 1399 15:07
جمشید اسماعیلی 17 شهریور 1399 19:31
6 سوگواره کوچک
برای عزیزی که بی گناه پر پر شد
عالی قلم زدید
مانا باشی بانو نصیر پور شاعر مهربان