3 Stars

قایق کاغذی

ارسال شده در تاریخ : 29 اسفند 1395 | شماره ثبت : H944838

به هرعشقی رسیدم که نرسیدم̒
گوشه ای از قلبم را تا زدم .
آنقدر کاغذ قلبم تا خورد̒
مانند قایق تنهایی در رودخانه ها غرق شد.
رودخانه ها پر از قایقهای پوچ کاغذی̒
نرسیده به آبشار با دست خودمان آنرا پاره می کنیم.
اما این دست دست خودم بود̒
قایقم را مچاله می کرد و به کنار رودی میانداخت.
رودی حاصل از غم و اندوه خودم نبودنت نبودنم̒
رودی که پر ملال در انتظار توبود.
ولی با آمدنت غم گلی بودنش ̒
وجودش را فرا می گرفت.
خود را در اولین پیچ خالی می کرد̒
از قایق پاره پیاده می شد و غرق می شد.
تا تو به کنار آب روی̒
ودر رودی دیگر بدون تلاطم و آرام شوی.
فرهاد گنجیه

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 3 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 156 نفر 236 بار خواندند
حسین حاجی آقا (03 /01/ 1396)   | فرهاد گنجیه (04 /01/ 1396)   |

رای برای این شعر
اولین نفری باشید که به این مطلب رای می دهید
تعداد آرا :0


سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا