زنی تنها در من زانوی غم بغل کرده
میان دلتنگی های شبانه اش
اشگ در چشم و بغض در گلو
محو شده در هاله ای از دود سیگار
چشم به جادۀ خیسِ از باران دوخته
قلم در آغوش انگشتانش
اوراق سپید را زخم میزند و
با ریتم زنگ دارِ
بارشِ باران ، روی شیروانی
می نویسد:
" و من تورا
در تنهاترین ساعت های
تنهایی ام
کم داشتم،
و من تو را
بارها و بارها
در غم انگیز ترین ثانیه های
تنهایی ام
گُم کردم»
و من تورا، و من تورا ، و من تورا
در قطره قطره های تنهایی ام
فراموش نمی کنم..."
زیبا آصفی( آمین ) 20 آبان 94
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 10
سلیمان حسنی 24 آبان 1394 23:41
سلام:زنده وپاینده باشید.زیبابود
زیبا آصفی (آمین) 13 بهمن 1394 16:59
سلام و درود جناب حسنی گرامی
لطف و نگاه شما زیبایی بخش است سپاس ازحضور پر مهرتان
علیرضا خسروی 25 آبان 1394 20:57
زیبا آصفی (آمین) 13 بهمن 1394 17:01
تشکر از نگاه گرم و خوانش ام جناب خسروی گرامی
مسعود احمدی 25 آبان 1394 23:41
و من تورا ، و من تورا
در قطره قطره های تنهایی ام
فراموش نمی کنم..."
درود دروووووووود درود
زیبا آصفی (آمین) 13 بهمن 1394 17:02
درود جناب احمدی گرامی
لطف و مهرتان انرژی بخش و مایه خرسندی هست سپاسگزار مهرتان هستم
محمد جوکار 30 آبان 1394 15:19
همیشه درود مهربانو آصفی عزیز
اما من
در تو زنی را می شناسم
که وقتی قلم بدست می گیرد
قلب ها را آبی می کشد
و ردپای قلمش
به چشمه می رسد
===============
سلام مهربانو آصفی عزیز
خرسندم که پس از مدتها سروده ای زیبا از احساس مهربان تان خواندم
پاینده مانید به مهر
در پناه خدای پروانه ها
زیبا آصفی (آمین) 13 بهمن 1394 17:11
سلام و درود جناب جوکار بسیار عزیز
اینکه شما همیشه به خط خطی ها ى من نگاه و نگرشی زیبا و پر مهر داشتید و دارید برایم بسیار ارزشمند هست و از اینکه همیشه مشوق و همیارم بودید بینهایت سپاسگزارم
مدتی در سایت غیبت داشتم چون سیستمم مشکل پیدا کرده و متاسفانه با گوشی هم نمیتونستم راحت وارد سایت بشم چند بار هم پسوردم رو قبول نکرد امروز خوشبختانه تو نستم با گوشی به راحتی وارد بشم و همون پسوردی رو هم که قبول نمیکرد مورد پذیرش قرار داد و تونستم وارد,بشم هم شعری ارسال کنم و هم حواب دوستانی رو که در اشعار قبلی محبت کرده بودند و من ناخوسته,غفلت کرده و جواب نداده بودم جوابگو باشم نشاءالله مورد عفو همه دوستان عزیز قرار گرفته باشم و منو از نگاه های پر مهرشون دریغ نکنند
نسرین قلندری 13 بهمن 1394 20:16
و من تو را
بارها و بارها
در غم انگیز ترین ثانیه های
تنهایی ام
گُم کردم
بی نهایت درود
زیبا آصفی (آمین) 14 بهمن 1394 10:17
درود بر شما و نگاه پر مهرتان سپاسگزارم مهربانو