نگاهِ مست و پرشورت دلم را سحر و افسون کرد
خمِ اَبرویِ تو هر دم مرا حیران و مجنون کرد
.
مِی از لعلِ لبت نوشم به شیرینیِ شهدِ گل
لبانِ گرم و پرخونت وجودم را دگرگون کرد
.
لباس وجامه را برکن تو که زیبا و بی نقصی
که آن پیراهنت دل را همی نالان و محزون کرد
.
شبِ وصل است و بیداری بیا جانا در آغوشم
بهشتِ قامتِ نازت نفس را تند و افزون کرد
.
تبِ عشقت چنان در مهر غوغایی به پا کرده
که حورالعین و جنّت را زِفکرم دور و بیرون کرد
.
علیرضا آرین مهر
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 30 آذر 1396 23:35
علیرضا آرین مهر 02 دی 1396 12:34
سلام و درود بر شما استاد عزیز
سپاسگزارم