غزل تازه ای !
چشمان تو آبی تر از آرام دریاست
چون طیف رویا های رنگارنگ زیباست
این جاده ی نورست یا رنگین کمان است
کز دور دست چشم زیبای تو برپاست
تنها نه من مبهوت چشمان تو هستم
هرکس که دارد دیده ای محو تماشاست
در چشم من آن دیدگان پر تب و تاب
همچون دو آهو بره ی وحشی به صحراست
معنای عشقی ، گر که دارد عشق معنی
عین تمنایی اگر دل را تمناست
فکر تو هست و نیستی خود در کنارم
هم در دلی و هم دلم تنهایی تنهاست
گیرایی سکر نگاهت را بنازم
زیرا که همچون شعر من پرشور و گیراست
با ابر گیسو روی زیبا را مپوشان
مهتاب روشن از پس آن پرده پیداست
با آنکه از بی مهریت افسرده حالم
همچون جوانه در دلم عشقت شکوفاست
رمز سکوتم ، پیش رفتار تو یعنی
هرچند بی مهری کنی جانم شکیباست
گفتم ، خیال انگیز من نامت فریب است
لب را گز یدی ، زیر لب ، گفتی فریباست
آیا گلی ، باغی ، بهارانی ، چه هستی
با این همه لطفی که از جنس معماست
شعر از : مجید شفق
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5