به سرعت ، می میرند
همچون حباب،
آرزوی های ما
***
مرا ببوس ،
تا غم
فراموشم کند
***
و اینک شهادت میدهم،
آزادی را
به زلف دراز تو
گره زده اند.
***
آشیانه ام
شانه های توست،
وَ من کبوتری هستم
که اگر آزادم کنی
آواره می شوم
***
زندگی ،
حماسه ایست
با پایان تلخ
***
دو خط موازی
دو عاشق اند
که هیچ وقت
به هم نمیرسند
***
لبخند او
پیروزی را ، یاد من داد
***
آری ،مرگ
پیروزی بزرگیست
در دنیای بردگان
***
با من بمان
همچون اندوه
تا لحضه مرگ
***
ابوالقاسم کریمی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 28 مهر 1399 08:29
درود و سلام موفق و مانا باشید
منصور آفرید 28 مهر 1399 09:24
درود فراوان بر شما
بسیار زیبا و دلنشین
امیرحسین علامیان 28 مهر 1399 15:17
بسیار عالی
قلمت سبز داداش
جمشید اسماعیلی 28 مهر 1399 19:42
احسنت جناب کریمی
9 پریسکه زیبایی
از شما خواندم
پرمعنا و قابل تامل
دستمریزاد
رضا زمانیان قوژدی 28 مهر 1399 20:04
درودها استاد کریمی بزرگوار
جملات قصار با مفاهیمی ژرف
کاری بسیار ارزشمند و در عین حال مشکل است