کوچ

نظر 19

• 

  رضا کنی   02 اردیبهشت 1394 21:32

  سلام
  
  درود جناب امیر خیزی گرامی
  
  حق باشماست امیدوارم با نقد اشعار توسط اساتید عزیز نقد رونق بگیرد
  
  • 

    علیرضا امیرخیزی   03 اردیبهشت 1394 13:56

    سلام استاد کنی عزیز
    ممنون حضورتان هستم . سپاس
    سلامت و پایدار باشید
• 

  حامد زرین قلمی   02 اردیبهشت 1394 22:20

  و رها گردم از این شکل فریب
  و در آیم به تپشهای بلندِ بیدار
  
  ..
  لذت بردم دوست گرانقدرم
  قلمتان برقرار باد
  
  • 

    علیرضا امیرخیزی   03 اردیبهشت 1394 14:00

    سلام بر استاد زرین قلمی عزیزم
    نگاه مهربان و محبت بیکرانتان را سپاس سرور عزیزم . ممنونم
    پاینده و پیروز باشید
• 

  سرخوش پارسا   03 اردیبهشت 1394 00:13

  سلام و عرض ادب امیرخیزی نازنینم دوستم
  
  دلم برایتان تنگ شده است
  
  عزیزمی
  • 

    علیرضا امیرخیزی   03 اردیبهشت 1394 14:05

    سلام بر نازنین دوس و سرور عزیزم جناب سرخوش
    ارادتم کران ندارد و خود می دانید . و البته چندین بار هم تماس گرفته ام ولی متاسفانه ... و حتا چند روز متوالی تماس داشتم تا از بابت کتابهای بسیار زیبا و ارزشمند شما و خانم آقازاده عزیز هم تشکر کنم که نشد که نشد و آخر سر در فیسبوک از خانم آقازده تشکر کردم
    عزیز جانی و خود می دانی نازنین دوستم
    سلامت باشید و در عزت بمانید
• 

  طیبه طه (تهرانیان)   03 اردیبهشت 1394 10:51

  سلام و درود بر شما
  در واژه واژه سروده
  می توان معنای عمیق را بر داشت و عشق را فهمید
  شاعر حق دارد از عشق های محسور شده در حجم مجاز کوچ کند
  حق دارد کوله بار عشق حقیقی را در خلوت خود به تماشا بنشیند
  در شعر عشق محدود است به زیبایی رخ و گیسو و ابرو
  در عشق راستین
  عشق فرا معنا شده
  توصیفی نمی توان برای درک معنا داشت
  شاعر در این سروده بخوبی به تصویر کشیده
  فرق حق و نا حق را
  و چه زیبا با چیدمان واژه ها
  مخاطب را مجاب به درک مطلب می نماید
  درودتان باد بزرگوار
  • 

    علیرضا امیرخیزی   05 اردیبهشت 1394 13:12

    سلام خانم تهرانیان گرام
    ممنونم از مهربانی بیکران و بزرگواریتان
    سپاس و سپاس بیکران
    سلامت باشید و پرتوان
• 

  اعظم جعفری   03 اردیبهشت 1394 17:00

  دروووووود بزرگوار
  
  عشق را به زیبایی به تصویر کشیدید و چه زیبا بانو طه شرح برشعر زیبایتان نگاشتند
  
  دروود برهردو بزرگوار
  
  • 

    علیرضا امیرخیزی   05 اردیبهشت 1394 13:14

    سلام خانم جعفری گرامی
    حضور ارزشمند و مهر بیکرانتان را سپاس میگویم .
    ممنونم که می تابید
    سربلند باشید و در عزت بمانید
• 

  منوچهر منوچهری(بیدل)   04 اردیبهشت 1394 16:22

  استاد امیر خیزی عزیز همیشه از دست رنج قلمت لذت میبرم آن هم چه قلمی بسیار زیبا دوستتان دارم از اینکه در فیسبوک یاریم میکنید انقدر شرمندم میکنید که
  آرزو داشتم همیشه ریزه خوار قلمتان باشم دوست خوبم
  • 

    علیرضا امیرخیزی   05 اردیبهشت 1394 13:16

    سلام استاد نازنینم جناب منوچهری
    بنده که ارادت دارم و خود می دانید
    ممنونم برای محبتها و شاگرد نوازیهای بی دریغتان که همیشه و همه جا بر این کمترین تابیده .
    سلامت و پرتوان باشید
• 

  طارق خراسانی   05 اردیبهشت 1394 12:10

  سلام حضرت خیزی
  
  شعر زیبایی ست و هیچ ایرادی ندارد و احساس شاعرانه در آن موج می زند
  
  و مملو از صور خیال
  
  اما بنظر من طریقه ی نگارش آن باید تغییر کند چون شعر به سبک نو و سپید و کلاسیک گفته شده و هر سه در هم ادغام
  
  شده اند ضمن آنکه نشان می دهد شاعرش بر شعر کلاسیک تسلط کامل دارد.
  
  
  
  
  
  لازم است کوچ کنم
  
  و فراری بشوم
  
  از حجم انسانهای عاشق ،// دقت بفرمایید دو عبارت بالا کاملن وزن دارند و ناگهان "و حجم انسان های عاشق "
  
  فاقد وزن می شود و بهتر است از عبارتی که دارای وزن است جدا شده و مستقل باشد. البته نظر حقیر است.
  
  احساسات مسحور
  
  در دلهای افسون گشته و کور .
  
  بکَنَم ریشه ی عشق موهوم// بکنم و بزنم هر دو برای ریشه استفاده می شود ولی در اینجا بزنم بهتر می نشیند.
  
  ازجنس صد کابوس
  
  که همه در فرم رویاهایی شیرین
  
  با خواب
  
  آمیخته اند .
  
  //لازم است بار دلم بر گیرم
  
  و رها گردم از این شکل فریب
  
  و در آیم به تپشهای بلندِ بیدار//ببینید اینجا کاملن متن دارای وزن است پس مخلوط شعر نو و کلاسیک و سپید
  
  دقیقن اینجا دیده می شود
  
  همچو ققنوس
  
  که از درد عیان زاییده
  
  بخزم لای پر پروانه
  
  سر در آغوش دل شعله ورش
  
  گم شوم
  
  در بطن خاطره هایی رنگین// ملاحظه بفرمایید از یک حرکت آهنگین نا گهان به این حالت می رسیم
  
  فکر کنم در اینجا باید کمی بیشتر کار کرد.
  
  که قرار ست
  
  به عمق دل شب
  
  حکّ کنم
  
  با طرح یک لبخند // طرحِ همان لبخندت
  
  به این شعر می توان شعر خوشه ای نیز گفت که درباره شعر خوشه ای بعداً صحبت هایی خواهیم داشت.
  
  
  
  بسیار زیبا و دل انگیز بود
  
  
  
  دستمریزاد استاد گرانمهرم
  
  
  
  
  
  
  
  
  • 

    علیرضا امیرخیزی   05 اردیبهشت 1394 13:54

    سلام استاد خراسانی عزیز
    ارادت دارم فراوان بزرگوار
    اما در مورد نقد قشنگتان ...
    ایراد اصلی که بر نقد شما وارد است اینه که ...
    اسم بنده را بد نوشته اید !!
    به حان خودم اسم بنده از اول علیرضا بود و فامیلم هم " امیرخیزی ( ) که منتسب است به محله ای که کوی و سنگر ستارخان بوده و من به این اسم افتخار میکنم
    
    و اما در مورد دقت نظر بسیار زیبا و باریک بینی قشنگتان که با شاگردنوازی بزرگوارانه تان همراه است سخنی جز از امتنان بیکران و سپاسگزاری ندارم
    فقط در مورد موضوع وزن لازم است این را بگویم که بنده معمولن در اشعار نیمایی گاه وزن ها را به عمد تغییر داده و حتا بسیار است اینکه سپید و نیمایی را در هم بیامیزم و خب ...شاید زیادی خود را از این بابت آزاد گذاشته ام
    سپاس و باز هم سپاسگزارم استاد خراسانی عزیز
    در پناه یزدان باشید
    • 

      طارق خراسانی   05 اردیبهشت 1394 15:04

      سلام مجدد بر جناب علیرضا امیرخیزی
      
      باور بفرمایید من فکر کردم نام شما امیر و فامیل خیزی ست بابت این اشتباه شدیداً
      
      عذر خواهی می کنم
      
      و برای تبیه حاضرم با هم شبی را در یک سفرخانه ی سنتی گذرانده
      
      تا دیگر حواسم جمع شود :
      
      اما ای درود بر شما که صادق هستید و آنچه را که می فرمایید از صمیم دل است .
      
      بنده کمتر شاعری را دیده ام از نقد کسی رضایت داشته باشد.
      
      باور بفرمایید بنده به کسانی که ده غزل مرا نقد و معایب آن را بگویند یک سال شارژ
      
      وبسایت شعر ایران را جایزه می دهم .
      
      دوستان دارم
      
      همیشه شاد و بهاری باشید.
      
      
      
      در پناه رب العالمین
      
      
• 

  رضا رحیق   12 اردیبهشت 1394 18:52

  درودها جناب امیر خیزی عزیز ... لذت بردم همچون همیشه از سروده ارزشمندتان ... روز پدر بر شما مبارک دوست خوبم
• 

  کرم عرب عامری   16 اردیبهشت 1394 21:17

  عشق از نوع دیگر چگونه عشقیست؟
  من گمانم زمینی پر از چالش و نسبی باشد
  اولا کار خوبی کردید دنبال فرم سپید رفتید قافیه از بدو تولد بدرد فرمالیسم میخوره
  دوم بنظرم از نظر محتوایی شما عشق آسمانی وناب را نقد کرده اید عشق آسمانی وجود نداره ودل بستن بهش آسان و کم خرجه عشق زمینی اهمیت داره البته بنظر من که ما مردها فرمولشو بدلایلی نمیدونیم فقط میخوام بگم عشق دوطرفه و مثل رود ارس وهرازه نه مثل رود کارون فقط در ساعاتی از عمر آرامش داره
  نیاز بچالش عاشقانه داره و حوصله آمیز که ما اونو با دعوا اشتباه میگیریم
  
  
• 

  رضا زمانیان قوژدی   02 شهریور 1399 18:53

  درود بر شما استادامیر خیزی عزیز
  زیبا و دلنشین سروده اید
  بسیار زیباتر از حد تصور
  مانا باشید