« آیات سبحانی »
نمی دانم کجا جویم ، طریق حکم یزدانی
بیا جانا به من بنما ،تو گر این نکته می دانی
من این مطلب نمی دانم، به من بر گو اگر دانی
در این حیرت که من هستم، برون آرَم ز حیرانی
طریق از حق کجا جویم ، رموز حکم یزدانی
در این دنیای بی پایان، در این دوران ظلمانی
طریق حکم یزدانی ، به من بنما به آسانی
که سختس اینچنین مطلب،دراین دنیای شیطانی
خدایا این چه نقشی بُد ،کشیدی خود به آسانی
ولی بر ما که سخت آمد چسان گویم،نمی دانی
من اندر دور شیطانی، در این دنیای ظلمانی
رهی را از کجا جویم، که باشد راه یزدانی
به هر راهی که من دیدم، در آن می بود شیطانی
صراط المستقیمت کو ، فرستادی به قرآنی
صراط حق کجا جویم، در این دنیای ظلمانی
همه دانشوران غرقند ، در این دریای طوفانی
جهانـی سر بـسر بـینم ، پُر از افـراد شیطانی
نظـر بـر هر کجـا دارم ، نـمی بینم مسلمانی
من اندر ورطه ی1 ظلمت ،به تو می دارم ایمانی
اگر بخشی وگر سوزی،همی دانم تو خود دانی
ببین محکم2 فرستادم، کتاب و درس و قرآنی
به طبقش پیروی کردن، هر آنکس را بُد ایمانی
تو نـشنیدی زِ مـا حرفـی و آن آیات سبحانـی
زِ بحـث آدم و جنّـت و آن تزویـر شیطانی
همه پیغمبران گفتـن، طریق حکـم یزدانـی
رها کردن مردمان حق را ،زِ جهل شوم شیطانی
پیامبـر زادگان بودن ، در آن دوران بحرانـی
یکی یوسف(ع) یکی مصرین،نبودن مثل کنعانی
شنیدی قصه ی موسی (ع) ،در آن شبهای بارانی
به همراهش قدم بَر نِه3،رها می کن تو چوپانی
زِ خیم4 خودسری بگذر، مرو در راه شیطانی
که شیطان دزد ایمانس،کند صبح تو ظلمانی
تو را سر در دو ره دادم، چرا سر در گریبانی
مـرو از راه مـا بیرون ، اگـر داری تـو ایمانی
تو را این بحث بی پایان، بُد از مرآت5 ربانی
مُجزب6 می شوی آخر،تو از جذبات7 سبحانی
تو را در وادی حیـرت8، بگویندت سخندانـی
چرا سرگشتـه می گـردی،چرا سر در گریبانی
من از اول فرستـادم ، بـسی آیات برهانـی
اطاعت کردنم آنها ، که بودن جنس انسانی
چرا من مدعی هستم ، نکات حکم یزدانی
عجب حکمی غلط کردم ،بر آن اسرار پنهانی
بیا دانشورا بر من بگو این نکته گر دانی
عجب دارم نمی دانم ، همان اسرار سبحانی
به فکر ما نمی گنجد ، طراز حکم یزدانی
بشر کور است و نا بینـد ،یکی اسرار یزدانی
حسن این بحث بنوشتی، تو از آیات سبحانـی
که من ننوشته می خوانم،توخود این را نمی دانی
٭٭٭
1- هلاکت وجای هلاکت 2- استوار 3- نهادن 4- خوی و سرشت 5- آئینه 6 – پاک سیرت 7- جذبه و کششها 8- صحرای تعجب و سرگردانی
حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 18
امیر عاجلو 27 تیر 1399 22:02
درود بر شما
حسن مصطفایی دهنوی 30 تیر 1399 08:29
درود ها
نظر لطف شماست
سربلند و پاینده باشید
بهنام حیدری فخر 27 تیر 1399 22:49
درود بر شما استاد گرانقدر و ادیب فرهیخته
مثل همیشه بسیار زیبا و دلنشین سرودید
حسن مصطفایی دهنوی 30 تیر 1399 08:29
درود ها
نظر لطف شماست
سربلند و پاینده باشید
منصور آفرید 27 تیر 1399 22:50
درود بر استاد گرامی بسیار زیبا واقعا
حسن مصطفایی دهنوی 30 تیر 1399 08:29
درود ها
نظر لطف شماست
سربلند و پاینده باشید
محمد رضا درویش زاده 27 تیر 1399 23:01
هزاران درود
حسن مصطفایی دهنوی 30 تیر 1399 08:29
درود ها
نظر لطف شماست
سربلند و پاینده باشید
ولی اله بایبوردی 28 تیر 1399 07:51
سلام و درودها
پند نامه ای زیبا و دلنشین
عبرت آموز
خوشا به احوال سعادتمندان
دستمریزاد
حسن مصطفایی دهنوی 30 تیر 1399 08:29
درود ها استاد
نظر لطف شماست
سربلند و پاینده باشید
مسعود مدهوش 28 تیر 1399 08:28
درودها گرانقدر
روح استاد شاد
حسن مصطفایی دهنوی 30 تیر 1399 08:30
درود ها استاد
نظر لطف شماست
سربلند و پاینده باشید
خدایش رحمت کناد
کرم عرب عامری 28 تیر 1399 14:53
درودها استاد
حسن مصطفایی دهنوی 30 تیر 1399 08:30
درود ها
نظر لطف شماست
سربلند و پاینده باشید
مروت خیری 28 تیر 1399 21:27
فراوان درود خدمت شما گرانقدر استاد
حسن مصطفایی دهنوی 30 تیر 1399 08:30
درود ها
نظر لطف شماست
سربلند و پاینده باشید
رضا زمانیان قوژدی 29 تیر 1399 12:40
سلام مصطفی جان
خواندن اشعار زیبای مرحوم حاج حسن، همواره دلچسب است.
روحشان شاد
حسن مصطفایی دهنوی 30 تیر 1399 08:30
درود ها استاد
نظر لطف شماست
سربلند و پاینده باشید
خدایش رحمت کناد