در سایه لطف خدا آسوده تر شد بخت من
آسان بشد ازبهرمن هر زجرتلخ وسخت من
لطف خدا برمن رسید غم از دلم بیرون برفت
درپرتو لطف خدا شد نوجوان نوبخت من
٭٭٭
در وادی حیرت خدا ، حیران وسرگردان منم
جایی مکان امن نیست سرگشته دوران منم
یارب تویی فریاد رس ،فریاد من کی می رسی
آتش نگر افتاده است درحاصل و در خرمنم
٭٭٭
یاران چه می توان گفت ازحرف هرزه گویان
تهمت چـرا ببندنـد بر فعل نیک خویان
یاران چه چاره داریم از هرزه گویـی خلق
خلقت نـمی شناسند گفتـار خوب گویان
٭٭٭
هرکار زشت و ناجور،بر طبق حق حرام است
هر فکری از هوس شد، از مردم عوام است
فکـر هوس نمودن از راه گمرهـی بود
هرکس ره هوس رفت،آنرا همین مرام است
٭٭٭
حرف زشت نابجا،هر مرد را حیران کند
هرکه بنماید عمل،خود درجهان وِیلان کند
عهد و پیمانی به هرکس بست ،آن را شکست
بی شرافت باشد آن،گرنقص در پیمان کند
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 03 آذر 1401 19:59
حسن مصطفایی دهنوی 04 آذر 1401 07:36
درود ها
لطف دارید
سرفراز باشید