این بذر محبت ،به من آمد که بدانم
زین بذر محبت ،به جهانـش بنشانم
در رهگذرسیل که بذری نتوان کاشت
دور از ره سیل است ، من بذر بکارم
٭٭٭
جـور کـش دوره ی دنیـا منـم
زیـر سُـم مَرکـب اهریمنـم
با همه ی، این جور کشیدن به عمـر
لطف خدا یار من است ، ایمنـم
٭٭٭
به خود خواهـی خود ،دل بسته بودم
زِ اسـرار خدایـی ، رستـه بودم
به کار زشـت دنیـا ،فِـرز و چالاک
زِ کار آخرت ، دل خستـه بودم
٭٭٭
بیـا کام تـو را ، شیریـن نـمایـم
به امـر حق ،رُخـت رنگیـن نمایـم
بگویـم امـر حق ، بر سـود ما بود
زِ سـود دین ، تـو را حق بین نمایـم
٭٭٭
مـا به تولـی تـو ، جان بـسپریـم
نعمـت تـو، رزق عیـان می خوریـم
هـر چه به ما می رسـد از امـر تو
بر اثر امـر تـو ، فرمـان بـریـم
٭٭٭
نسیم گلشن زنده یاد حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 08 بهمن 1401 21:26
درود بر شما
حسن مصطفایی دهنوی 10 اردیبهشت 1402 07:18
درود ها
لطف دارید
پاینده باشید