« کار نکوی »
هرکس به من که بد کرد،از دست خلق بد کرد
بر من اگر زیان کرد ،بر سود خود ضرر کرد
آن سوخته بسوزد ، هر سود من از میان بُرد
سودی نَـبُرد از این کار،سود خودش هدر کرد
هر بد کننده ای را ، روزی از آن بـپرسند
بر گِرد بد مـگردید ، باید زِ بد حذر کرد
انسان کاملی را باید از آن بـپرسند
آیا توان تو کاری ،از خود کنی که خر کرد
هر کس که کار بد کرد، انسان نمی بُوَد آن
بد را به دیگران کرد ، خود را زِ بد بتر کرد
انسان بـباید از بد ، تا می توان گریزد
انسان نـمی تواند ، کاری کند که خر کرد
انسان نـمی تواند ، بر کار بد گراید
اهل هنـر همانـس ، بایـد همین هنـر کرد
بدکار با دغلکار ، بر کار بد گراینـد
در عاقبت زِ کارش ، خاک بدی به سر کرد
هرکس که کار بد کرد،آن جُرم کار خود دید
اندر سـزای جرمـش ، نالید و دیده تـر کرد
کار نکو نکویَس ، بی مزد و بـی اثـر نیست
کار نکوی هـر کس ، در عاقبت اثـر کرد
از خود حسن هنر کن ،کاری نکوی تـر کن
کار نکوی هـر کس ، بر دیگران اثـر کرد
٭٭٭
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
خسرو فیضی 21 فروردین 1399 22:03
. با بهترین درودهایم
. استاد سروده ای عالی بود
.