3 Stars

شعر چیست

ارسال شده در تاریخ : 11 شهریور 1399 | شماره ثبت : H9412479







باور کنید درجایی
و در بد موقعیتی خنده ام می گیرد
کوله ام بیشتر از صد کیلو بود
(آخرکولبرم)
راه تخته سنگ مرتفع بود
چون دیوار
که موقع بالا رفتن از آن بینی ام را می سایید
یک لحظه جایی برای پا و دستم نمی دیدم
پا و انگشتانم از خستگی می لرزیدند
هیچ گیری نبود تا خودم را اندکی بالا بکشم
جایی برای انگشتان دستم و پایم نبود
فقط باید یک جای کوچک جدید برای پایم
و یک جای کوچک جدید برای دستم
تا خستگی ام برود
وزنده بمانم
می دانید چه سوال مسخره ای بذهنم آمد
شعر چیست؟
مگر می شود هنگام سقوط از خستگی یا که گلوله
(فرقی نمی کند)
شعر موضوع اندیشه ات شود؟
تیغ کوچکی دیدم لای تَرَک سنگ
درست جلو چشمانم که گاهی پلکم را قلقلک می داد
تا بخواب نروم
چقدر زیبا بود
او همان شعر بود
جان گرفتم
حتی دستکی یافتم
وهم جای پا
شعر یعنی چیزی
که مرا ازآغوش دایمِ مرگِ ربود
تا به قله دیوار رسیدم
شعر بگمانم این بود

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 100 نفر 244 بار خواندند
امیر عاجلو (11 /06/ 1399)   | معین حجت (11 /06/ 1399)   | بهنام حیدری فخر (11 /06/ 1399)   | مسعود مدهوش (11 /06/ 1399)   | کرم عرب عامری (11 /06/ 1399)   | محمد رضا درویش زاده (12 /06/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (12 /06/ 1399)   | منصور آفرید (12 /06/ 1399)   | حمید(کوروش) رفیعی راد (12 /06/ 1399)   | ابراهیم حاج محمدی (12 /06/ 1399)   | یاسر رشیدپور (13 /06/ 1399)   | حسن مصطفایی دهنوی (13 /06/ 1399)   | محمد مولوی (13 /06/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :9


نظر 24

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا