مرا زاین پس یار یاران میدهی? ...دل بر کوی دلبرو جانان میدهی?
دلاعازمم دگر سوی اقبال ازبکها ...چوپاییز نمره هفده آبان میدهی?
دلم برده حافظ وآن آبانی بیشتر...چه کنم حافظ،دل ویران میدهی?
وای از آن دل بهجت که لیلاکشت...تا به تبریز بوسه ی پنهان میدهی
ای پری سالها سوختی وساختی...زین خزان رویش بهاران میدهی?
شهریارا تو به حافظ گو من بتو...زین نامردان مردی به زنان میدهی?
میروم این بار سوی قیصر لرها...تو به اهواز گرمی دوران میدهی?
میگذرم زین زمستان خشونت ...باز به تمنای وصال باران میدهی?
یارب منٍ زمستان به پاییز رسیدم...باراِلها عاقبتی زین مردان میدهی?
دلم به یاسوج و خود به سیستانم...خدایا زین کویرهم به تهران میدهی?
سهراب سهم من از ایران چشد?...اهل شاپورم! راه به کاشان میدهی?
سالها هرچه نوشتم به قلم زهرمارتان...
خدایا نوشجانی یا روز تابان میدهی?
چونکه نفرین در این شعر حرام است...بخدا حلال کنم گرزهر ویران میدهی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 1
جمشید عزیزی 13 مهر 1399 18:39
عرض ادب و احترام
احساس میکنم ایراد وزنی دارد
ولی مضمون زیباست