3 Stars

نوشدارویی کذایی

ارسال شده در تاریخ : 11 بهمن 1399 | شماره ثبت : H9414731

چوبه ی بی ارزشی را سهم کارم کرده اند
بر فراز یک طناب کهنه، دارم کرده اند
از زمانی که تب بیماریم لب باز کرد
نوشدارویی کذایی را نثارم کرده اند
خواستم تا عشق را تیمار خود گیرم ولی
عشق را هم دیدم اینان زهردارم کرده اند
با ذلال عشق و در اوج جوانمردانگی
ناجوانمردانه،ناآگاه خوارم کرده اند
از همانروزی که داغ دل نشان از خویش داد
"شه نشان" خیل تیر آبدارم کرده اند
وای از آن روزی که دلسوزانه در گورم نهند
این جماعت پیشتر،آن سان مزارم کرده اند
کاش مهر شاخه این گل بدون خار بود
ناسزاها بس جوانمردانه بارم کرده اند
در غبار زندگی گم کرده بودم خویش را
این جماعت بیشتر غرق غبارم کرده اند
روز و شب با صد خزان دنبال ردی از بهار
میدویدم حال،فارغ از بهارم کرده اند
کاروان ساربان گم کرده را مانم ولی
این جماعت کعبه را مقصود کارم کرده اند


شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 101 نفر 189 بار خواندند
امیر عاجلو (11 /11/ 1399)   | منصور آفرید (11 /11/ 1399)   | محمد مولوی (11 /11/ 1399)   | رضا کاظمی اردبیلی (11 /11/ 1399)   | مجید ساری (11 /11/ 1399)   | رضا زمانیان قوژدی (12 /11/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (12 /11/ 1399)   | محمد رضا درویش زاده (13 /11/ 1399)   | پژمان خلیلی (01 /12/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :5


نظر 7

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا