قطره ای اشکم که از چشم نگار افتاده ام
با نگاهی خیس از چشمان یار افتاده ام
همچو شبنم از رخ گلبرگ سرخ لاله ها
در میان خارزاری پرغبار افتاده ام
گاه در چشمان عاشق پیشه ای جا گشته ام
گاه از مژگان چشمِ بیقرار افتاده ام
گاه، باران خورده آوای باران خورده ام
گاه در سیلاب فریادی نَزار افتاده ام
از همان روزی که از آیینه چشمان یار
دور گشتم در مسیر سنگسار افتاده ام
گرچه دورم از بهشت چشمه چشم بهار
در مسیر چشم آیین بهار افتاده ام
در پی پایان این عشق پریشان نیستم
کز سرآغاز غزل، دور از نگار افتاده ام
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 28 تیر 1400 13:14
.مانا باشید و شاعر
محمدرضا حیدری 21 امرداد 1400 01:41
ماشالله????????????
محمدرضا حیدری 21 امرداد 1400 01:41
ماشالله????????????