- شاعران
- سعید فلاحی
- دفتر شعر ریشههای عطف
- شعر بلاهت | سعید فلاحی | شعر ایران
دفاتر شعر
- همیشه دوستت دارم...
- آیین و آیینه
- سه گانی ها
- مقاومت
- چامک ها...
- سپکو ها
- پریسکه
- و تنت وطنم...
- چکاوک
- فاطمیه
- لیلایی
- رهایی
- استکانی شعر دم کرده ام برایت...
- باریدن گرفته شعرهایم...
- دو بیتی و رباعی ها
- ترانه های عاشقی
- دردنامه
- هاشور (اشعار هاشور - هاشور در هاشور)
- جوانهٔ عشق
- کشکول اشعار زانا کوردستانی
- چای تلخی است، زندگیام!
- کتاب عشق پایکوبی میکند!
- ریشههای عطف
- عشق از چشمانم، چکه چکه، میریزد!
- گنجشکهای شهر هم عاشقانه نگاهت میکنند
- تاوان ئهوینداری (جرم عاشقی)
- اعجاز عشق
- چشم های تو
- دەلاقەکان لێک کەوا (پنجرهها را باز بگذار)
- آمدنت، چه لهجهی غریبی دارد!
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
پربازدیدترین اشعار
بلاهت
ارسال شده در تاریخ : 02 شهریور 1399
| شماره ثبت : H9412312
داسی هولناک وُ گُنگ
کابوسی شد که،
به کمین گل رفت ...
و سَر زد
در صبحی تازه دمیده
غنچه ای نو شکفته را!!!
آه...
به کدامین گناه؟!
مگر عاشقی
در اندرونی ی سیاهت
جُرم بود؟!
در تاریکخانه ی ذهنی پلید
--کارتُنک بسته از جهل!
گلبوته ای معصوم
وجودش را،
به شقاوت داس سپرد...
داسی که
قرار بود
گندم های مزرعه را بچیند!
آه...
اعجازِ باغی سر سبز
در زمهریرِ زمستان
چال شد!
ای ناباغبانِ ابله
حاصل باغت را
چرا پَر پَر کردی؟
گردنت بشکند!
نفرین بر تو ای کابوسِ مرگ!
تو،،،
پدر،
نیستی!
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
تعداد آرا : 8 | مجموع امتیاز : 4 از 5
کاربرانی که این شعر را خواندند
امیر عاجلو (02 /06/ 1399) | امیر عاجلو (02 /06/ 1399) | سیمین کیانی (02 /06/ 1399) | روزبه آریا (02 /06/ 1399) | مهران امیرمحمدی نسب (02 /06/ 1399) | جمشید عزیزی (02 /06/ 1399) | امیرحسام زمانیان (02 /06/ 1399) | عباس ذوالفقاری (02 /06/ 1399) | ابراهیم حاج محمدی (03 /06/ 1399) | ولی اله بایبوردی (03 /06/ 1399) | دادا بیلوردی (04 /06/ 1399) | اکرم بهرامچی (06 /06/ 1399) | رضا زمانیان قوژدی (06 /06/ 1399) |
رای برای این شعر
امیر عاجلو (02 /06/ 1399) امیر عاجلو (02 /06/ 1399) سیمین کیانی (02 /06/ 1399) امیرحسام زمانیان (02 /06/ 1399) دادا بیلوردی (04 /06/ 1399) رضا زمانیان قوژدی (06 /06/ 1399)
تعداد آرا :6
نظر 8
-
اکرم بهرامچی 06 شهریور 1399 01:33
اعجازِ باغی سر سبز
در زمهریرِ زمستان
چال شد!
ای ناباغبانِ ابله
حاصل باغت را
چرا پَر پَر کردی؟
گردنت بشکند!
نفرین بر تو ای کابوسِ مرگ!
تو،،،
پدر،
نیستی!
ارسال دیدگاه
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
محمد قدیمی
در20 /02/ 1394 -
مهری کندری
در20 /02/ 1364 -
hossein fathi
در20 /02/ 1398 -
مجید شرفزاد
در20 /02/ 1354 -
بهروز قاسمی_رها
در20 /02/ 1399 -
عبدالنبی ژاله
در20 /02/ 1399 -
ن د
در20 /02/ 1399 -
انوش بیات
در20 /02/ 1371
نقد 2
جمشید عزیزی 02 شهریور 1399 18:55
عرض ادب
شعر زیبایی خواندم دست مریزاد
برای اینکه اشعار مناسبتی ماندگار هم شوند باید مستقیم به موضوع اشاره نکرد که شمادر این شعر درست انجام داده اید
به غیر از بخش آخر
"ای ناباغبانِ ابله
حاصل باغت را
چرا پَر پَر کردی؟
گردنت بشکند!
نفرین بر تو ای کابوسِ مرگ!
تو،،،
پدر،
نیستی!"
البته کار آن پدر آنقدر نفرت انگیز بوده که آدم نمیتواند مستقیم نگوید.
موفق باشید
رضا زمانیان قوژدی 06 شهریور 1399 08:33
درودها استاد فلاحی عزیز
زیبا و غم انگیز سرودید
اعتراض فرشتگان،
به آفرینش این آدم نماها بود.
باز شاید بتوان
جهل و غرور و تعصب را
توجیهی آورد بر این عمل نا موجه...اما
به قاتلان کودکان افغانی و عراقی و فلسطینی و یمنی...
که جان و مال و ناموس
و حال و آیندۀ آنان را
در کمال خونسردی،
بی هیچ عذاب وجدانی نابود کردند،
چه باید گفت؟!!!
مانا باشید