3 Stars

غیرت

ارسال شده در تاریخ : 17 بهمن 1400 | شماره ثبت : H9419842

تنهام و هرشب توی این خونه
سر میکنم با ترس تکراری
با آبرو هم میشه بازی کرد؟
این زندگی یعنی خودآزاری

ساعت گذشت از نیمه و دلدرد
عُق میزنم هی جای خالیتو
داری میای از دور اما مست
یادم میارم فحش و سیلیتو

شامت همونجا روی اون میزه
چشمامو بستم فک کنی خوابم
چشمامو بستم تا نفهمی که
با بودنت اِنقدر بی تابم

از من جدا شو، حال من خوش نیست
دیوارها میلرزن انگاری
رو بوی تند گردنت خوندم
می بوسیَم، از روی ناچاری

باشه بزن، بغضاتو خالی کن
مردی فقط ناز و نوازش نیست
همسایه هامون گور باباشون
دعوای توی خونه چندش نیست

پنکک دوای درد پاچشمه
ریمل برای خونِ رو ابروم
این بچه غیرت داره عین تو
داره لگد میکوبه تو پهلوم...
.
.
چه اعتراضی؟ حال من خوبه
خونه مدرن و ظاهرا عالی
کی باورش میشه که شاعر هم
میخنده با چیزای توخالی؟

این کاغذارم جمع کن از فردا
یخچال این خونه خود شعره
وقتی کنار آینه می مونم
رژهای ممنوعه خود شعره...
.
.
این کاغذارو جمع کن از خونه
باید به فکر شاممون باشم
من دختر آروم دیروزم
دسبند بستم تا که مادر شم...

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 78 نفر 135 بار خواندند
امیر عاجلو (22 /11/ 1400)   | فرهاد احمدیان (22 /11/ 1400)   | محمد مولوی (25 /11/ 1400)   | شقایق رضازاده (25 /11/ 1400)   | سیاوش دریابار (28 /06/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (22 /11/ 1400)  محمد مولوی (25 /11/ 1400)  فرهاد احمدیان (25 /11/ 1400)  
تعداد آرا :3


نظر 5

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا