باز امشب ، شهرزاد قصه گویم می شوی ؟
مایه ی آرامش بغض گلویم می شوی ؟
با طلوع خنده هایت ، در شب رویایی ام
آذرخش شعله های آرزویم می شوی ؟
ساغری از یک غزل ، دلدادگی آورده ام
لابلای غمزه ات ، مست سبویم می شوی ؟
پا نهادم با تو امشب ، بر فراز لحظه ها
در غزلهای نگاهت ، مهرجویم می شوی ؟
گاه در تنهایی ام ، در خلوتم ، پا می نهی؟
خیره بر آن قاب عکس روبرویم می شوی ؟
چشمهایم ، پر شده از التهاب خاطرات
گاه با جادوی چشمت ، پیشگویم می شوی ؟
وای ... اینجاها دلم ، تنگ نگاهت می شود
در غروب لحظه هایم ، های و هویم می شوی ؟
مثل اشعار پر از غربت ، پر از عاشق شدن
می وزم در یاد تو ؟ مشتاق رویم می شوی ؟
در "خیال " کوچه ها پیچیده عطر " یاس " تو
نازنینم ، باز امشب ، قصه گویم می شوی ؟
محمد جوکار . " یاس خیال" 1395.01.06
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 8
علیرضا خسروی 07 فروردین 1395 23:13
بسیار زیباست
درود بر شما استاد گرامی
پاینده باشید
محمد جوکار 08 فروردین 1395 01:49
درودت باد دوست گرانمهرم جناب خسروی
سپاس بر حضور ارزشمندت
پاینده مانی به مهر
حمیدرضا عبدلی 08 فروردین 1395 11:32
با سلام استاد عزیز مثل همیشه عالی موفق باشی
محمد جوکار 08 فروردین 1395 23:16
درودت باد دوست مهربانم جناب عبدلی عزیز
سپاس بر حضور همواره مهربانت
پاینده باشی
حسن کریمی 09 فروردین 1395 21:53
جناب جوکار مثل همیشه بسیار زیباست لذت بردیم
محمد جوکار 10 فروردین 1395 00:42
درودها بر دوست گرانقدرم جناب کریمی
سپاس بر مهر بیکران و حضور مهربانت
روزگارت شکرگون و فرخنده
زهرا حسین زاده 11 فروردین 1395 02:57
محمد جوکار 19 فروردین 1395 18:51
خوش آمدید مهربانو حسین زاده عزیز