ای تشنج های تب آلود من
قطره های اشک ناخشنود من
ای شبیخون های بیشرم غرور
در تلاطم های نامحدود من
عاطفه های سترون در سکوت
هی گره خورده به تاروپود من
ای طلوع بی وفایی های تو
در غروب عشق غم افزود من
آه ... ای سیلاب اشکم شد روان
سوی آن معشوقه ی مفقود من
بازگرد ای ردپای گمشده
در هوای سرد و مه آلود من
بازگرد ای حس گنگ عاشقی
خنده کن بر باور نابود من
دست های التماسم را ببین
بازگرد ای مایه ی بهبود من
بازگرد ای مستی"یاس خیال "
بازگرد ای عشق تب آلود من
بازگرد و با غزل هایم بساز
زورقی چوبین برای رود من
م.ج.یاس خیال 1395.02.10
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 10
حمیدرضا عبدلی 11 اردیبهشت 1395 05:35
با سلام استاد بسیار عالی سروده اید موفق باشید
محمد جوکار 11 اردیبهشت 1395 15:37
درودت باد دوست گرانقدر جناب عبدلی عزیز
سپاس بر مهر حضور همواره ات
پاینده مانی به مهر
علیرضا خسروی 11 اردیبهشت 1395 13:15
درود بر شما استاد
بسیار زیباست
محمد جوکار 11 اردیبهشت 1395 15:39
درودها دوست عزیزم جناب خسروی
سپاسگزارم از نگاه مهربان و حضور ارزشمندت
مهرت افزون
موسی عباسی مقدم 11 اردیبهشت 1395 16:32
سلام جوکار عزیززیبا بود
باز گرد در خلوت یاس خیال
د *بازگرد خوانده نمی شود
بازگر در خلوت یاس خیال خوانده می شود
محمد جوکار 12 اردیبهشت 1395 03:16
درودت باد دوست گرانمایه جناب عباسی عزیز
سپاس بر ظرافت نگاهت
بله سکته ایجاد کرده و در اولین ویرایشم ، تغییر خواهم داد
مهرت افزون
حسن کریمی 11 اردیبهشت 1395 16:38
«تاکه میگردم به گرد اَسودت. * * * پلک را برهم نزن معبود من» بداهه ناقابل تقدیم حضور شاعر ارجمند
جناب جوکار گرامی غزل شیوائی سرودیددرود بر شما
محمد جوکار 12 اردیبهشت 1395 03:18
درودت باد جناب کریمی گرانسنگ
و سپاس بر استقبال زیبایتان
پاینده مانید به مهر
منیره السادات حمیدی نژاد 12 اردیبهشت 1395 13:36
سلام استاد مثل همیشه زیبا
منو اگه بیاد داشته باشید در سایت 1 شعر همیشه سروده های زیباتونو میخوندم
محمد جوکار 12 اردیبهشت 1395 14:19
درودت باد مهربانو حمیدی نژاد عزیز
بوی پیراهنت...
تمام عطر فروشی های شهر را پر کرده
این روزها همه خوب می شوند!
سپاس که هستید و میخوانیدم