نوش جانت باد
شراب سفره ی جانانه نوش جانت باد
گناه این دل دیوانه نوش جانت باد
اگرچه خلسه دوشینه زهر مارت شد
صفای گوشه میخانه نوش جانت باد
برای آین همه اوارگی که قسمت شد
جوار دلبر دُردانه نوش جانت باد
به زیر پلک پر آشوب فتنه نرگس
نگاه غمزه ی مستانه نوش جانت باد
کنون که لایق اسرار خلوتت کردند
نشانه های بر و شانه نوش جانت باد
گره زدی شب خود به طره های سحر
ترانه های فریبانه نوش جانت باد
قرار رندی و شبگردی تو را دیدیم
سکوت شهر غریبانه نوش جانت باد
◇◇◇
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 29 فروردین 1401 12:36
لطیف و دلنشین
Milad Kaviani 31 فروردین 1401 19:31
درودها بر شما استادعلی معصومی گرانقدر