شراب سرخ
طی می کنم به سمت تو هر کوره راه را
خط می زنم بدون تو هر کوه و کاه را
روز و شبم بهانه شوق رسیدن است
پر می کنم به نور تو خورشید و ماه را
شریان من به رگ رگ چشم تو می جهد
دل می زنم به عشق تو نبض نگاه را
وقتی تویی بهانه من ای شراب سرخ
سر می کشم شرنگ لبالب گناه را
در خون تپیده ای به تمنای حاجتم
جان می کَنم به پای تو عمر تباه را
بگذار با تو فرصت بودن به سر شود
جبران کنم تمامی هر اشتباه را
من بی تو مثل نقش سرابم که آسمان
در هم شکسته موج سپید و سیاه را
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 1
جمشید عزیزی 12 تیر 1401 13:39
درود
غزل بسیار زیبایی است و لذت بردم. ابیات علاوه بر استقلال معنوی و ظاهری دارای ارتباط عمودی خوبی هم هستند، به نظر پیشرفت خوبی داشتهاید و انشاالله این مسیر ادامه خواهد داشت.