شب های من
چشم تو شرح غزلخوانی شب های منست
عشق تو صحبت پنهانی شب های منست
ماه من! تا گل و پروانه و رویای تو هست
این همه خاطره ارزانی شب های منست
سر آشوب ندارم ولی ای شهر سکوت
بعد از این نوبت هذیانی شب های منست
علت آن سر شوریده که بر باد نرفت
حاصل بی سروسامانی شب های منست
آتشی در تن سوزان من افتاده و باز
توشه ی فصل زمستانی شب های منست
یادت از پنجره می آید و می داند که
همدم خلوت مهمانی شب های منست
بیقرارم نکن ای محرم اسرار سحر
نام تو مصرع پایانی شب های منست
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 20 دی 1401 13:59
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
Milad Kaviani 20 دی 1401 16:40
درود استاد معصومی عالی سروده اید
جواد مهدی پور 21 دی 1401 07:27
درود بر شما جناب استاد معصومی عزیز
زیباااااا ست
لذت بردم
علی معصومی 13 امرداد 1402 04:44