حاشا کردنی نیست
گم کرده ای چیزیکه پیدا کردنی نیست
حرف دلی داری که معنا کردنی نیست
در صفحه اسرار گاهی می شود که
هر مطلبی پائین و بالا کردنی نیست
صد آسمان باران روایت می کند که
هر برکه خشکیده دریا کردنی نیست
ای بخت خواب آلوده تدبیر چه داری ؟
هر طالع برگشته سودا کردنی نیست
با طشت رسوایی که افتاد از لب بام
هر آبروی رفته حاشا کردنی نیست
این را تو می دانی که در بزم حقیقت
هر صحبت ناگفته انشا کردنی نیست
تشویش دستان تو را نادیده خواندم
کاری گره افتاده و وا کردنی نیست
ما کور مادر زاد دامان الستیم
پلک فرو افتاده بینا کردنی نیست
♤♤♤
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 01 خرداد 1402 10:18
درود بر شما
علی معصومی 11 امرداد 1402 19:08