خواهم شد
شاهد آینه و صبح و سحر خواهم شد
خاکی از رهگذر اهل نظر خواهم شد
تو که باشی همه جا مقصد زیبائیهاست
با تو مشتاق ترین مرد سفر خواهم شد
چه کسی گفته بدون سر همراهی تو
واقف از کوچه ی اما و اگر خواهم شد
تو نباشی همه ی ثانیه ها بی تابم
مثل هر خاطره رفته هدر خواهم شد
ای بهار اینهمه زیبایی و می دانی که
به مسیحای دمت از تو خبر خواهم شد
چشمه در چشمه پر از لحظه همراهی تو
ذره در ذره پر از دُرّ و گهر خواهم شد
باش ای برکت کوتاهی این عمر که من
بی تو درگیر مکافات ضرر خواهم شد
ناز چشمان و تماشای تو دیدن دارد
با تو سیتی زن دنیای دگر خواهم شد
♤♤♤
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 03 آذر 1402 12:45
کیوان هایلی 03 آذر 1402 15:24
درودتان باد استاد معصومی بزرگوار
رقص قلمتان نویسا و ماندگار