3 Stars

غروب خسته

ارسال شده در تاریخ : 09 فروردین 1403 | شماره ثبت : H9428793

غروب خسته
برای اینکه نگیرد کسی نشانم را
نگو به خاطره ها قصه ی نهانم را

خزان نیامده با شاخه ها تبانی کن
بدست شعله بده باغ و آشیانم را

به لال بودن من اکتفا نکن هرگز
ببُر به تیغ ندامت سر زبانم را

من از قبیله دردم خودت که مبدانی
شنیده ای ره و آئین و داستانم را

اگر به سوز دلم شک نمی کنی گاهی
به گل بگیر همیشه در دهانم را

کنون که متهم اول توام ای عشق
بکش به تیر ملامت تمام جانم را

به یاد وعده فردای بی سرانجامت
غروب خسته بکش رنگ آسمانم را
♤♤♤

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 19 نفر 25 بار خواندند
امیر عاجلو (11 /01/ 1403)   | شهناز عیدی وندی (11 /01/ 1403)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (11 /01/ 1403)  
تعداد آرا :1


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا