٭گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید٭
چشم انتظار ماندم،ماه من از در آید.
هر شامگاه مهرش،بر جان و دل نشیند
هر صبحدم ز مشرق خورشید دیگر آید.
بر جان خسته ی من تابد چو ماه مهرش
خورشید از پس ابر، انگار خوشتر آید.
گفتی که شادی من بی تو خیال و خواب است
ای بــــــهترین، نگفته، حرف تو باور آید.
می جوشد از خیالت شور و ترانه ی من
مانند شعر نامـــــت، بر لب رساتر آید.
عشق تو جوشد از رگ، نام تو بر زبانم
حاشا حدیث عشقت، در شعر و دفترآید.
یک آسمان جدایی، یک کهکشان نبودن
اشکم که از فراقت بر دیده ی تر آید.
گر دست تو به گِردِ دستانِ من نپیچد
غم نیــــــست ،می نشینم ،تا روز محشر آید....ندا
(مطلع شعر از دیوان ارزشمند حافظ)
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 3
خسرو فیضی 08 اسفند 1398 13:29
. درودها نثار استاد باد
. اگر کلاس گذاشتین بنده اولین دانش آموز بی شهریه خواهم بود !!
. مهر بانوی فرهیخته فوق العاده میسرائید . و من که نمیدانم این چندمین
. نظرم برای استاد می باشد . قلم توانایتان نویسا باد
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 08 فروردین 1399 16:27
کرم عرب عامری 16 فروردین 1399 19:29
سلام استاد بانو
ببخشید که دیر خدمتتون رسیدم