3 Stars

آب مُردابی

ارسال شده در تاریخ : 17 مهر 1401 | شماره ثبت : H9422491

خوش مکن دل بر کلام عاشقان بوالهوس
اندرون سینه شان جز شهوت و گنداب نیست

در نماز عارفان پُر فریب شهر ما
صحبتی از خلوت سجّاده با محراب نیست

آدم آواره را اَندرز دادن باطل است
صحبت معقول در دارالمجانین باب نیست

دل مَبند بر هیچ کس در این جهان دل فریب
وقت دل کندن برایت یک نفر بی تاب نیست

دل مسوزان بی جهت یا با جهت بر هیچ کس
در مرام این جهان شعر و شراب ناب نیست

گر چه تدبیری نباشد آدم خود کرده را
لیک با تدبیر هم قلب بشر شاداب نیست

آبروی کس نریز و آرزوی کس نکش
بازتاب این عمل دست کم از مُرداب نیست

آدمی افسانه گشت و آدمیّت در گذشت
رسم و راه آدمی امروزه جز یک خواب نیست

ای که در پستی و نکبت مثل ومانند تو نیست
هیچ دانی رسم دنیا بر شرارت باب نیست؟

از برای مُهره های هرزه دنده نیست پیچ
بر دل چون رعیت ما هرزگی ارباب نیست

نان قلب عشق بازان گر بُریدی شک مکن
نقشه هایت تا ابد جز نقشه ای بر آب نیست

روز پیری و سقوط و درد و ماتم می رسد
در وجودت هیچ نیرنگی دگر جذّاب نیست

حاصل بذری که در روح و روانم کاشتی
جز هوای بی کسی با اشک بی اعصاب نیست

وعده مان روزی که یابی نوش دارو بهر خویش
لیک دارو را اثر در ماتم سهراب نیست

سروده : بابک حادثه

شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

تعداد آرا : 7 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 263 نفر 694 بار خواندند
امیر عاجلو (17 /07/ 1401)   | طارق خراسانی (17 /07/ 1401)   | بهار بهرنگ (17 /07/ 1401)   | علی احمدی (17 /07/ 1401)   | کوروش احمدی (17 /07/ 1401)   | دادا بیلوردی (17 /07/ 1401)   | سکینه شهبازی (18 /07/ 1401)   | ولی اله بایبوردی (18 /07/ 1401)   | وحیدرضا روان بخش (19 /07/ 1401)   | محمد مولوی (29 /07/ 1401)   | جواد مهدی پور (12 /08/ 1401)   | ویکتوریا اسفندیاری (12 /08/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (17 /07/ 1401)  بهار بهرنگ (17 /07/ 1401)  علی احمدی (17 /07/ 1401)  کوروش احمدی (17 /07/ 1401)  دادا بیلوردی (17 /07/ 1401)  ولی اله بایبوردی (18 /07/ 1401)  محمد مولوی (29 /07/ 1401)  جواد مهدی پور (12 /08/ 1401)  ویکتوریا اسفندیاری (12 /08/ 1401)  
تعداد آرا :9


نظر 14

  • امیر عاجلو   17 مهر 1401 10:19

    درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید

    • علی احمدی   20 مهر 1401 08:28

      سپاسمندم سرور والاقدر جناب عاجلوی گرامی
      rose rose rose rose

  • طارق خراسانی   17 مهر 1401 14:10

    سلام بابک حادثه عزیز
    چقدر دوست دارمت را از دل خود بپرس
    چون بی هیچ شکی دل به دل راه دارد
    وقتی می بینم عقاب شعرت در اوج آسمان است از خوشحالی در پوست خود نمی گنجم.
    در نگاه اول به این بیت

    دل مسوزان بی جهت یا با جهت بر هیچ کس
    در مرام این جهان شعر و شراب ناب نیست

    با خودم. گفتم چرا مصرع دوم با اول همخوانی ندارد؟ لذا دوباره و چندباره خواندمش که ناگهان
    به عظمت ان بیت زیبا پی بردم.
    دقیقا این بیت سزای نیکی بدی را در ذهن انسان تداعی می کند ولی شاعر بسیار حساس و مهربان و لطیف ما نمی خواهد در شعرش بدی را بیاورد او می داند نتیجه دلسوزی چیست.
    بابک عزیزم شاعر نبود شاعر شد و حال پای در وادی حکیمان نهاده است و شک ندارم او با اراده و عزمی قوی راه کمال و درجات عالی معنوی را به راحتی طی خواهد کرد این رستم مبارزه با نفس باید نامش در تاریخ ماندگار شود نه بدین خاطر که او را ددست دارم می گویم بلکه من می دانم بابک چگونه هفت خوان درد، رنج، غم، تنهایی، بی آبرویی، توهین و سرگشتگی را چه پیروزمندانه طی کرده است.
    او امروز مربی کسی می شود که به خیال محال خودش هفت شهر عشق را پیموده است .

    در پناه خدا سلامت و شاد زی big hug love struck rose

    • علی احمدی   20 مهر 1401 08:28

      درود بی حد و بی مر بر شما استاد خراسانی عزیزم
      شما آموزگار فروتنی من هستید صفتی
      که من تنها در آموزه های زندگی ام خوانده ام را در شما می بینم
      بی اندازه شرمسارم بابت تاخیر در پاسخگویی اما می دانم دلیلش را
      بدانید حق می دهید خب استاد جان مهر است ماه
      مهر و ماه زندگی دوباره من و ماه رفتن در آن نقطه بهبودی و معتکف شدن در آنجا تا
      یادم بماند چه بودم و بدانم با کوچک ترین لغزشی به چه ورطه پلیدی سقوط خواهم نمود
      امروز در سخت ترین و دل خراش ترین روزای زندگیم هستم هیچی سر جای خودش
      نیست اما من عهدی بستم با خودم و سوگند یاد نمودم این عهد بدون در نظر گرفتن
      شرایط باشد و تا الان به یاری وارستگانی چون شما که طردم ننمودند دوازدهمین سال
      این عهد را با افتخار سپری نمودم . من در آن لحظه مقدس در تبلور احساسم با اشکی
      تمیز تر از چشمه های نور و آهی گره گشا تر از هر حس معنوی به یاد شما و همه
      عزیزانم افتادم . به دعا معتقد نیستم اما به خواست و اراده هر دلشکسته ای به شدت
      یقین دارم با همین دل زخمی صد پاره برایتان چیزی را می خواهم که در دل دارید
      پیروزی تقدیرتان باد استاد ....شاگرد عاصی شما بابک حادثه
      rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose

  • طارق خراسانی   17 مهر 1401 15:03

    قبلام و درود
    مطلب بسیاری نوشتم ولی متاسفانه ناپدید شد.
    شاید به علت کثرت مطلب ووقت زیادی صرف آن شده، تایم ارسال کامنت به پایان رسیده باشد.
    در هرصورت شعری پخته و قابل توجه و حکیمانه ای ست


    در پناه خدا rose

    • علی احمدی   20 مهر 1401 08:29

      درود مجدد استاد عزیزم این بدترین اتفاقی است که می تواند بیفتد لذا من تدبیری
      اندیشیدم و همواره پیام های طولانی را در ورد تایپ و ذخیره می نمایم و کپی
      می گیرم سپس ارسال می کنم بعد ارسال فایل را حذف می کنم . به هر روی ارزش والای
      وقتی که صرف بنده حقیر نمودین دنیایی برایم ارزش دارد دست بوسم استاد خراسانی گرامی
      بدرود rose rose rose rose

  • دادا بیلوردی   17 مهر 1401 22:21

    درود بر شما rose

    • علی احمدی   20 مهر 1401 08:29

      حضور مغتنم حضرتعالی را ارج می نهم خوش آمدین والاقدر rose rose rose rose

  • وحیدرضا روان بخش   19 مهر 1401 09:26

    درود بر شما
    شعر زیبایی بود، لذت بردم

    • علی احمدی   20 مهر 1401 08:30

      نوش نگاه والایتان گران ارج و سپاسمندم خط خطی های حقیرانه ام را زیبا می خوانید

      rose rose rose rose

  • جواد مهدی پور   12 آبان 1401 12:37

    سلام و احترام محضرتان جناب استاد احمدی گرامی

    از شعر قنگتان بهره مند شده

    عالی سرودید

    نکات مهم آموزشی و کاربردی در زندگی

    سر بلند و پیروز باشید به مهر

    درود هااا

    rose rose rose rose
    applause applause applause
    rose

    • علی احمدی   13 آبان 1401 02:37

      جناب استاد مهدی پور دست بوسم شما جز آن دسته انسان هایی هستین که به شدت
      از حضورتان خوشحال می شم . حقیر عذر موجه دارم اگر گاها دیر به دست بوسی
      می رسم ولی بی هیچ اغراقی ساده می گم خدمتتون می بینمتان خرسند می شوم
      ممنونم والامقام که بر تر که تواضع می نوازید . پیروزی تقدیر شماست rose rose

  • ویکتوریا اسفندیاری   12 آبان 1401 22:29

    سلام.نگاه ادمها به عشق ،تجربه پنهان شده در گذر یک رویداد در زندگی هست....
    ..گاه شیرین با جفایی اجباری وگاهی بی وفایی اما به اختیاروبر هرکدام بار تجربه ای تلخ وشیرین اما اموزنده
    روز پیری پایان زندگی جسمانی است وبرای هرکسی تجربه ای حتمی
    شعر شما را دوست داشتم ،هم زیبا بود واشکارسازی زاویه دیدگاه شما

    rose rose

    • علی احمدی   13 آبان 1401 02:42

      درودهاااااااااااااااا سرور گران ارج و استاد فرهیخته مهر بانو اسفندیاری
      بعد از مدت های بسیار زیاد حضور مغتنم شما بی حد مرا به وجد آورد
      خیلی خیلی خوش آمدین والامقام منت می نهید بر حقیر مهرتان افزون باد
      و بدرود rose rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا